من زنداییم یه فرش دستباف توی خونه اش داشت هدیه داد بهم. به خاطر اینکه قبلا یه کار بزرگ واسش انجام داده بودم که همیشه میگفت پول بدم طلا بدم آخه چی بدم که جبران شه و من هیچی نمی خواستم یه روز خلاصه این فرشه رو گفت نمی خوام داد بهم. حتی گفت دوست داشتی واسه خودت بفروش. بعد یه مدت یکی از همکارام دید گفتم میفروشمش لازمش ندارم. بحث پیش اومد فهمیده بود. بعد چند روز گفت اینا قیمتش چنده چقدر قیمت می دی برای خواهرم میخوام. دلش میخواد بخردش هر چقدرم قیمت گذاری کنی مهم نیست.
راستش من خل و چل نمی دونم چم شد گفتم تا شب قیمت میدم بعد همین جوری بدون تحقیق گفتم خوب بدمش 25 تومن. بهشون گفتم 25 تومن قیمت گذاری شده از صاحبش که میخواد بفروشش. نگفتمم مال خودمه. بعدش نگاه کردم توی پیج ها و هر جا هم قیمت گرفتم حداقلش 45 تومن بود اون فرش. دیگه خیلی ارزون ارزونش
تا قیمت دادم خداشاهده به نیم ساعت نکشید پولو واریز کردن نگو من خلم نفهمیدم اینام خوب خریدیه براشون. بخیل نیستم اما هی دارم غصه می خورم نه غصه پول اصلا. غصه خل و چلی خودم. من که دستم توی کاره چم شد این طوری کردم با خودم
من چیزی نمی خوام فقط راست و حسینی می خوام بدونم جای من باشین واکنشتون چیه؟ ناراحت میشین؟ نمیشین؟ حرص میخورین؟ یا میگین گذشته دیگه ولش کن. من غصه میخورم خیلی اما هی سعی میکنم با خودم کنار بیام چند روزه ناراحتم
خب میگفتی بنده خدا پشیمون شده همین
من باشم پولو پس میفرستم و میگم صاحبش راضی نیست و خواهر خودش اونو برداشته قرار هم بهش قسطی بده پولشو
منم بودم ناراحت میشدم
ناراحت میشدم ولی دیگه سعی کن بهش فکر نکنی
تمام شد این موضوع ، مال گذشته است به چی فکر میکنی
مدت هاست دیگه سره چیزایی که گذشت و اتفاق افتاد حرص نمیخورم به قول ما ترکا اُلاجاقا چاره یوخ
من بودم هیچ واکنشی نشون نمی‌دادم.دیگه اونا خودشون دور از جون خلی چلی اینکاره نبودن تون فهمیدن.دیگه مثل یه لجن شده هی همش نیار بوش بلند میشه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
11 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
