2737
2734
عنوان

نمی‌دونم با شوهرم چکار کنم

597 بازدید | 13 پست

با خانواده م اومدیم مسافرت، گفت دوست دارم با مادرم و داداشم بیام تو همین ویلا گفتم باشه 

بهش گفتم مامانت گفت من دوست دارم با همسن های خودم برم مسافرت

گفت خب هر وقت خواستیم بیایم خاله مو با خودمون بیاریم که مامانم تنها نباشه 

من تو عقدم یکبار با خانواده شوهرم رفتیم مسافرت، اول مادر شوهرم گفت خاله م میخواد بیام، شب قبل از سفرمون دایی شوهرم و خانواده ش هم گفتن میان

اون زمان چون میخواستیم بریم خونه پسر خاله ش هیچی نگفتم، اما قرار نیست ما هر جا رفتیم خاله شم بیاد چون مامانش دوست داره خاله ش بیاد 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



😶 این دیگه چجوری مسافرتی ؟؟؟ چرا همه جا باید با خاندان شوهر بری؟؟

چون شوهرم اصلا واسش همه نیست، چون میخواد مامانش راضی باشه، چون بچه بوده و پدرش فوت شده و مادرش ازدواج نکرده و اینارو بزرگ کرده، همش میگه مامانم گناه داره، شوهر نداشت، هیچ جا رو ندید و ....

مامانش و خاله ش هم مثل دو قلوها به هم چسبیدن 

بعد جالب اینه که الان چند ماه از ازدواجم میگذره همین خاله ما رو خونه ش دعوت نکرده 

2742
چون شوهرم اصلا واسش همه نیست، چون میخواد مامانش راضی باشه، چون بچه بوده و پدرش فوت شده و مادرش ازدوا ...

به شوهرت حق میدم بالاخره مادرش ولی باید نظر تورو هم بورسه که آیا دوست داری تو مسافرت دونفره ی نفر دیگه هم باشه یانه

بالاخره آدم موذب میشه دیگه 

و اینکه در اصل خودت مادر شوهرت باید شعورش برسه بگه این دوتا جوونن بهتره من همراهشون نرم ن اینکه خواهرشم بیاره😑

به نظرم تو ی فرصت خوب باشوهرت منطقی حرف بزن

چون شوهرم اصلا واسش همه نیست، چون میخواد مامانش راضی باشه، چون بچه بوده و پدرش فوت شده و مادرش ازدوا ...

حقیقتش شما باید با همسرتون صحبت کنید بگید که راضی نگه داشتن مادرش باعث رنجش شما شده در اصل

2738
چون شوهرم اصلا واسش همه نیست، چون میخواد مامانش راضی باشه، چون بچه بوده و پدرش فوت شده و مادرش ازدوا ...

حق داره خب اون مادر هم تمام زندگیش رو واسه بچه هاش گذاشته به نظر من اومدن خاله اش چندان بد هم نیست اونجوری کسی به شما دوتا کار نداره و شما باهم میگین و میخندین چون مادرش تنها نیست و هم صحبت داره

اگه امکانش هست به شوهرت بگو یه مسافرت حتی شده کوتاه باهم دوتایی برین که حسرت نشه براتون

به شوهرت حق میدم بالاخره مادرش ولی باید نظر تورو هم بورسه که آیا دوست داری تو مسافرت دونفره ی نفر دی ...

من میگم مامانش باشه دیگه خاله ش نیاد 

مادر شوهر من تو دوران عقدم نشون داده که اصلا این چیزا واسش مهم نیست 

اما تو این مدت که ازدواج کردم ، یه سری چیزها پیش اومد به مادر شوهرم و خواهر شوهرم گفتم ، مثل اینکه هر جا میریم برادر شوهرم هست و من مخالفم و ....

اونا هم حق رو بهم دادن ، من هر چقدر با شوهرم صحبت میکنم که آنقدر دیگران رو دنبالمون ننداز گوش نمیده 

خب شما هم الان با خانواده خودتی اونا هم خانواده اون حساب میشن با همدیگه صحبت کنین، برنامه ها رو اک ...

عزیزم من با اومدن مامانش مشکلی ندارم 

اما با اومدن خاله ش مشکل دارم

قرار نیست ما هر مسافرتی رفتیم که مادر شوهرم هست خاله شوهرمم باشه 

اینو باید خودشون متوجه بشن که نیستن، متاسفانه منم یه اخلاق بدی دارم همون موقع که شوهرم میگه نمیگم مخالفم، بعد که بهش میگم گوش نمیده دیگه 

تا الان ۱۰ دفعه گفتم چون خاله ت دعوتمون نکرده خودش نمیام، آخر سر جلوی مامانش میگه باید یه برنامه بچینم بریم خونه خاله ، مامانشم میگه آره مامان حتما برید خاله خیلی دوستون داره 

حق داره خب اون مادر هم تمام زندگیش رو واسه بچه هاش گذاشته به نظر من اومدن خاله اش چندان بد هم نیست ا ...

حرفتو قبول دارم 

اما ما هر سری با خانواده همسرم میریم مسافرت خاله ش هست 

مثلا شوهرم دوست داره رفتیم مشهد مادرش باشه ، اگر الان خاله ش اومد واسه مشهد رفتن هم خاله ش میاد ، چون مادرش چندین دفعه گفته خاله خیلی دوست داره بره مشهد 

من جرات ندارم بگم بریم مسافرت، یه ایلی باید بیان 

جرات ندارم اسم خواهر شوهرامو بیارم، شوهرم زنگ میزنه که یادتون کردیم گفتم یه زنگ بزنم بهتون 

سوغاتی خریدن هم که باید برای تک تک اعضای خانواده بزرگ و کوچک بخریم 

من مشکلی با مامانش ندارم، اما خواهرانش نه زنگ میزنن، نه سوغاتی میارن، نه عیدی میدن، نه کادو تولد و ... میدن با اینکه شاغلن، اما شوهر من باید تمام کمبودهارو جبران کنه با اینکه خودمون هیچی نداریم 

من میگم مامانش باشه دیگه خاله ش نیاد  مادر شوهر من تو دوران عقدم نشون داده که اصلا این چیزا وا ...

خب ببین من نمی دونم رابطه تو با مادر شوهرت چجوری و مادر شوهرت از شوهرت حرف شنوی داره یانه

ولی به نظرم اگه مادر شوهرت منطقی با سیاست و ی طوری که نه ناراحت بشه و نه بهش بر بخوره(چون اگه تو خوب هم حرف بزنی و اون بد برداشت کنه ممکنه بره به شوهرت بگه و تو بده بشی) بگو که خواهرش رو نیاره

نگی خوشت نمیاد و.... بگو موذبم یا اینکه راحت نیستم باهاش و اینکه بگو شاید تو سفر بخوایم کاری انجام بدیم یا غذای ساده تر بخوریم یا جای ارزون تر بریم جلوی خواهرت زشته و راحت نیستیم

اگه هم مادرشوهرش ی گوشش در و اون یکی دروازه 

به شوهرت اینا رو با سیاست بگو 

مثلاً اولش بگو من مادرت رو مث مادر خودم و خاله آت رو مث خاله خودم میدونم 

ولی خب جلوش موذبم و......

بگو به مادرش بگه 

والا عزیزم من نمیدونم چرا آنقدر اطرافیان به آدم اذیت و ازار میرسونن 

من که آنقدر از فامیلامون کشیدیم و می کشیم حاضرم برم تو کشور غریب زندگی کنم ولی چشمم به فامیل و آشنا نیوفته😕😕

خب ببین من نمی دونم رابطه تو با مادر شوهرت چجوری و مادر شوهرت از شوهرت حرف شنوی داره یانه ولی به نظ ...

به مادر شوهرم نمی‌بینم که اسم خواهرش رو بیارم و عکس العملی نشون نده

میگم که اولین مسافرتمون تو دوران عقدمون مامانشو داداشش اومدم همرامون، مامانش گفت خاله تم میارم چون اون هر جا بره منو میبره، اصلا نظر منم نخواستن، روز آخر هم داییش و خانواده ش اومدن، اصلا نگفتن اینا عقدن، اولین مسافرتشونه و .‌‌..

شوهرم می‌دونه من بدم میاد، هزااااار دفعه گفتم دوست دارم تنها بریم، اما چون مامانش شرایطش متفاوته خودم راضیم که ببریمش مسافرت، نه دیگه هر جا بریم خواهرشم باشه

متاسفانه اطرافیان شوهرم اصلااااا فهم اینو ندارن یکی که ازدواج می‌کنه نباید بچسبن بهش 

منم ازین کارشون متنفرم دیگه از دعوا کردن خسته شدم ، همسرم میگه وقتی مخالفی بگو اما وقتی میگم دعوا میشه که ما اینطوریم و ...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687