تاپیک قبلیم یه ماه پیش بود بعد یه ماه زنگ زده موقع اذون! گوشیمم سایلنت بود تا اومدم بزنم به شارج یهو یه اسم اومد روی گوشیم ؛.. می بخشمت؛.. خودمم شوک شدم گفتم واااا این کیه یادم رفته بود خودم اسمشو تغییر داده بودم به می بخشمت ..لبخند به لبم اومد!!! خوشحال بودم زنگ زده بود! خاک تو سرم بعد یهویی یه حس انزجار اومد سراغم که جوابشو بده و بگو شماااااااااا
من:بله؟(با لحن ادمی که واقعا شماره برام ناشناسه)
-علو ؟سلام(با حالت مشنگی)
-بفرمایین؟(جدی طور )
-شما؟( اون به من میگه شما .عجب پرووووویی)
-منم بلافاصله گفتم شمااا نمی شناسمتون
-خندید گفت شما؟(با حالت بیشتر مشنگی )
-بعد سکوووووووت چند دقیقه (مونده بودم قطع کنم یا نه اصن هیچی به ذهنم نمیرسید
- اخر گفتم بفرمااااایین
-گفت زنگ زدم بببینم زنده ای (احوال پرسیشو ببین توروخدا مغرور )
-من کلا زنده ام!
-زنگ زدم حالتو بپرسم
- مگه تو دکتری (کلا قاط زده بودم نمیفهمیدم چی میگفتم اخه دکترم هس )
- خنده اش گرفت منم ریز خندیدم دوباره جدی تر شدم گفتم میگم که نمی شناسمتون
بعد گفت من عزرائیلم (لوس بیمزه میخواسته مثلا سر شوخی رو باز کنه )
جوابشو ندادم بعد صدای اذون میومد از تیوی (میدونه من روزه میگیرماااا ببین چه وقت زنگ زده )
گفت صدای اهنگه ؟
من:نه صدای اذونه
گفت قربان شما(طفلک دید جوابشو نمیدم خودشم از عکس العمل من کپ کرده فکر نمیکرد اینطوری جوابشو بدم یهویی گفت قربان شما
منم سریع گفتم خدافظ قطع کردم
بعد دیگه رو ابرااااا بودم چون یبارم که شده مشت محکمی بر دهان استکبار خونخوار جهانخوار زدم! (حالا نه به این شدت هاااا)از اوج شادی رفتم به مامانم میگم لذتی که در انتقام هست در بخشش نیس مامانم گفت افرین به تو
البته بگم الان دیگه بخشیدمش ..میدونمم دیگه امکان نداره ز بزنه(چون خیلی بدش میاد اگه احساس کنه شماره اش پاک شده یا اینطوری جوابشو بدم ) ..منم که عمرا بزنم
تموم شد واقعنی