مریض بشم اصلا پیگیرم نمیشه که منو دکتر ببره یا یک کوچولو نگرانم نمیشه
مدتهاست مشکل معده دارم ولی حتی یکبار نگرانم نشده
تولدم حتی یه گل برام نمیخره
مسافرت میگه دوس ندارم
خیلی از دور همی هایی که خانوادم میرن و من هم دوس دارم برم میگه نمیام
تفریحم تمام مدتی که ازدواج کردیم خونه مامان و خواهر و برادر ...بوده
نه سفر نه ماه عسل نه سینما نه طبیعت نه موزه و کلا هیچی
به علایق من هیچ احترامی نمیذاره
لباس حتی برا عید هم نمیخره تمام سال یه لباس فقط میپوشه
میگه بچه نمیخوام
مسولیتهاشو باید چند بار بگم تا انجام بده مثل خرید و .
صبح هفت تا .هفت شب سرکاره
نمیذاره رانندگی کنم
شما بودید چه حسی داشتید لطفا صادقانه بگید
به نظرتون چکار کنم؟😔😔😔
من بی نهایت به اون بها میدم و مراقبشم و از خیلی چیزا میگذرم خودشم قبول داره و هیچ دلخوری از من نداره
له شدم دیگه حتی نمیذاره قهر کنم فورا داد و بیداد میکنه که طلاقت میدم میگه نمیتونم تو خونه بیام و قهر باشی