خانما دخترم دوماهشه. من ی مغازه دارم تازه افتتاح کردم. ی فروشنده تو مغازم داشتم خوب نبود اذیت میکرد و هیچ مشتری برا جذب نمیکرد منم دیگ بهش گفتم نیا چون حتی نتونستم حقوق خودش رو بدم. حالا این ی هفته خودم تو مغازه بودم. شبا وپشیر خودمو ب دخترم میدم تا صب میخابه. صب شیر بش میدم میشورمش و کلی بهش میرسم و حتی براش شیر میدوشم میبرمش مغازه با خودم اونجا تو کریر هستش گاهی ادیت میشه نمیتونه بخابه جای خواب خودشو میخاد. بعد ۳ ساعت میارمش خونه باز میشورمش بش دوسه بار شیر میدم میخابونمش و بعد بیدار میشه دوباره میبرمش با خودم. گاهی روزا عصر میزارمش پیش خواهرم از ساعت ۵ونیم تا ۹ ونیم. یعنی ۴ ساعت. ولی از عذاب وجدان شبا خوابم نمیبره. خانما من زندگیم معلوم نیس تا کی دووم بیاره تو بارداریم گفتم تا باردارم و شوهرم غلط اضافه کرده از پول بگیرم. الانم باید منبع درآمد داشته باشم شاید یک سال دیگ جدا بشم. تو این یک هفته به اندازه ۱ ماه فروشنده فروش داشتم.
الانم هنوز دنبال فروشنده خوب هستم. ولی عذاب وجدان ولم نمیکنه