میدانستم او آدمِ سختیهاست.
او هم میدانست من آدمِ پریدن از ارتفاعها، بالارفتن از درختان، رفتن کفِ دریاها و سفر کردنِ بدون برنامه ریزیهام.
من پراکنده و او منسجم.
پس تصمیم گرفتیم با هم باشیم.
از سختی رد شدنهاش با او، دل به دریا زدنهاش با من.
.
ینی چی ؟عاشقانه س؟