بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ولنتاین بود.پسره با رلش قرار میزاره تو خیابون همدیگرو ببینن،وقتی دختره میا پسره به رلش یه عروسک کادو میده .دختره ناراحت میشه پرتش میکنه وسط خیابون.انتطار داشت براش حلقه گرفته باشه.پسره با عجله میره عروسک رو بیاره که ماشین میزنه بهش و میمیره.سر خاکش دختره گریه میکرد همزمان که گریه میکرد عروسک تو دستش رو فشار میده میبنه صدا میده پارش میکنه و میبنیه یه حلقه داخلشه و اونجاس که میگن گاهی وقتا خیلی زود دیر میشه🚶♂️🖤
هیچ وقت فکرشو نمیکردم که روزی برسه که عاشق بشم و بدتر از اون عاشق کسی که هیچ شانسی برای بودن باهاش نداشته باشم
سخته ولی میگذره
...مقن... یعنی آدمی که گوشهگیر و کمحرفه، آدمی که خستهست و حوصلهی آدمای جدید رو نداره و زیاد اجتماعی نیست، ولی بقیه فکر میکنن که خودش رو میگیره و گوشت تلخ به نظر میاد.