از پسرم بدم میاد

عزیزم می‌دونم حرفات از ته قلبت نیست و مادری و عاشق فرزندتی .

والان فقط بهت فشار اومده و خواستی درد و دل کنی .

پس دوستان خیلی جبهه گیری نکنید راجع ایشون .

به نظر من پسر شما بخاطر جلب محبت داره اینکارو می‌کنه .

سعی کنید در طول روز بهش توجه کنید . بیرون ببرید . باهاش خیلی زیاد توی مسیر صحبت کنید .

ببرید تو اتاق خودش ، و شما هم پایین تختش ، تشک بندازید و بگید من تا زمانی که تو بخوابی ، این پایین دراز میکشم تا نترسی .

وقتی هم خوابش برد برید تو اتاق خودتون .

نذارید بچه وارد حریم خوابتون بشه .

چون هرچی بزرگتر بشه ، جدا کردنش سخت تر میشه 

آره دیوانه رو از این عصبانی تر نکنیم که میره اون بچه رو دیوونه تر میکنه

کلی حواستون بود اگر شوهرتون قبول نمیکرد تن نمیدادین که متوجه بشه مسخره بازی نیست 

برای خودت میگم عزیزم حالتم بد نمیشد قرص کلی ضرر داره برای بدن زن ها مجبورش میکردی انجام بده که بخاطر یکم لذت بیشتر اینجوری دردسر درست نکنه 

منی که کاملا بچمو خواسته باردار شدم بعضی اوقات حس های تورو دارم...دوستان بخدا چون مادر شدیم قرار که نیست یه موجود بی حس و خنثی باشیم...فقط بتونیم محبت و از خودگذشتگی کنیم...با این اوضاع داغون مالی استرس های شدید که مادر تحمل میکنه..مادرایی که هم پای شوهرشون کار میکنن قسط و قرض و بچه هایی که ۲۴ ساعته باهاتن بدون ذره ای  استراحت..خواهش میکنم به هم جنس خودتون رحم کنید.

تمام علائمی که گفتی نشون دهنده بیش فعالی هست کدوم شهر هستی اگه نزدیک تهران و کرجی دکتر خوب معرفی کنم

چرا هی دوست دارین حس گناه به این مادر بدین

خودش گفته مریضم سرم زدم..خودش میگه کمی افسرده ام..پس مهربون تر باشیم...اگه واقعا کلافه نبود نمیومد با ما درد دل کنه میرفت میخوابید

میگم مگه بچه 5 ساله هم بلوغ زودرس میگیره واییییی 

خداروشکر اونقدر مغزم معیوب نیست که تاوقتی به سلامت روان خودم مطمئن نشدم یه بچه ی معصومو بدنیا بیارم که بعد تازه بخاطر طبیعی ترین نیازهاش طلبکارش بشم.معلومه اون بچه از دستت چی میکشه

میدونی چطوری بفهمی چی تو سرش میگذره که اینکارا رو میکنه 

عزیزم قشنننگ یکم تامل کن

خودتو بزار جای اون فرشته پنج ساله 

برگرد به پنج سالگی خودت دوست داشتی پدر مادرت یا خواهر برادرت چطور باهات رفتار میکردن 

تو هم اون کاری بکن که دوست داشتی تو پنج سالگیت برات انجام میدادن 

ببین این فرشته ۵ ساله تمام زندگی و دنیاش شمایین عقل و فکری نداره طفل معصوم که ببینه چی خوبه چی بد 

اون به آغوش و محبتتون نیاز داره 

و میدونم دلت توی روزها دونفره میخواد عزیزم شما قبول مسئولیت مادری کردی هر وقت خوابید با همسرتون خلوت دونفره داشته باشید 

البته میدونم مادر مهربونی هستی حتما ولی الان بخاطر بیمار بودنت حوصله ات کم شده و خودت دلت توجه میخواد برا همین اینجور میگی از پسرم بدم میاد وگرنه خودت میدونی هیچ کسی به اندازه تو تیکه وجودت و میوه دلت این فرشته معصوم رو دوست نداره 

اگر حرف بد میزنه بدون عین طوطی عین آینه هست وگرنه این بچه یه لوح سفید بوده و داره روش نوشته میشه با دیدت شنیدن تجربه کردن و تربیت شدنش از طرف شما و اطرافیان و به مرور جمع دوستان و هم سالان 

خآنم محترم اگه مرحم نیستی نمک روی زخم هم نباش کسی از شما دعوت نکرده وارد این تاپیک بشید

استارتر خیلی تعجب کردم که گفتی بچم رو زمین میخوابه من روی تخت ، بخدا هیچ مادری دلش نمیاد بچس زمین بخوابه خودش روی تخت اولین مادری هستی که دیدمت اینطوری هستی 

من تو خونه اول برای بچه هام غذا میکشم بعد خودم و شوهرم 

یا چیزی خوشمزه ای باشه مقدار زیادشو برای بچه هام کنار میزارم وبه زور به خودشون میدم خودم وشوهرم کم میخوریم 

شبا قبل خواب خسته  نباشم نیم ساعتی ماساژشون میدم راحت بخوابن 

کلا اولویت اول زندگیم بچه هامن 

شما قدم اول اینکه یک روان شناس خوب پیدا کن و خودت برو پیشش جلسه بعد اگه گفت بچتم ببر

هیچ کس جز یه روان شناس نمیتونه کمکت کنه 

خواهرم سه تا سقط داشت و بعد دوتا بچه آورد با فاصله سنی یک سال. افسرده شده بود و با بچه هاش یا غرغر میکرد یا سرشون داد میزد. بچه هاشم دقیقا به شدت غرغرو و عصبی ان حتی گشنشون باشه از روی جیغ زدن و بداخلاقی کردن خواهرم میفهمه گشنشونه

گاهی میگم با ملایمت رفتار کن ببین نتیجه چی میشه.بعد میگه کل اون روز بچه های خوبی بودن

گلم، اگه پسرت بدخلقه حتما تو بداخلاقی میکنی. اول افسردگیتو درمان کن ببین چقدر همه چی متفاوت میشه

نه داداش برو اون بچه رو دیوونه کن بخاطر نفس کشیدنش بهش احساس گناه بده بعد بیا اینجا ما قربون صدقه ت بریم یه وقت اعصابت به هم نریزه.یه کشور درست حسابی بودیم بچه دست امثال شما نمیذاشتن