از بس اذیتم کرده دیونه و روانی شدم از دستش ۵ سالشه
ولی همش وراجه و چسبیده به دست و پاهام و فقط درحال فضولی کردن و کثیف کاری خونس
بهشم چیزی بگی زبونش ۱۰ متره و فحش میده
حالمو بهم زده اصلا خلوت من و پدرش و هم نابود کرده تو یه اتاق پیش ما میخوابه میترسه یه اتاق دیگه بخوابه میزاشتیمش رو یه فرش و ما تو تختمون و باید یکی دوساعت کشیک میدادیم تا این بخوابه
این هیچ یک هفتس چسبیده الی باید وسطتون بخوابم و آرامشمو گرفته مگه تخت اندازش چقدره ک ۳ نفر جابشن امشب حالم بد بود تب و لرز داشتم ودکتربودم سرم و آمپول زده بودم و گیج خواب بودم تااومدم بخوابم دیدم جلوترم خوابیده سرجام پیش پدرش
وراضی نمیشه بره سرجاش ومن مجبور شدم بخوابم رو زمین وکمردرد دارم اذیت میشم از زمین خستم کرده دیگه روانی شدم