2733
2739
عنوان

خانما بیاید قضاوت کنید

181 بازدید | 23 پست

من حساسم یا نه . اصلا نمیتونم بذارم پسرم شبا جایی بخوابه . حالا امشب با مادر شوهرم اینا رفت بیرون . من بهشون گفتم دم در پیاده اش کنید بیاد خونه . اونا توی ماشین گفتن نمیاد و گریه می‌کنه گناه داره بذار بیاد منم ناچار شدم گفتم باشه . حالا از وقتی که رفتن دارم گریه میکنم . چون اونجا برادر شوهر کوچیک دارم پسرم رو خیلی اذیت میکنن و کتک می‌زنن . پدر شوهرم که از پسرم متنفره  اونجا سر و صدا کنه ما رو به فحش میبنده. و قضیه ی اصلی اینه که پسرم ۴ سالشه سر خورد می‌ره تو کوچه . میترسم ماشین بهش بزنه یا گم بشه . اونجا هم چون جمعیت زیاده هیچکس حواسش بهش نیست . دارم دیوونه میشم و از شوهرم متنفر که این وضعیت رو برام درست کرده آیا من حساسم یا حق دارم . دلم میخواد امشب با همسرم یه دعوای حسابی کنم هنوز نیومده خونه 

حق داری

من خوابیدن ک هیچی

گردش و بیرونم نمیزارم با کسی بره اصلا و ابدا

بانو_کورد سابقم. ۱۸ بار تعلیق ناجوانمردانه                    من روله ی کوردستانم                                                                                                                                                                                 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

ميرفتم بچم رو مياوردم.

ميگفتم كفايت ميكنع اينقدري ك مونده.


اگر خسته ای..اگر دنیا بهت سخت گرفته..اگر توی نقطه بد زندگیت هستی..و یا سختی های گذشته باعث شدی تلخ بشی.یا فکر میکنی اگر تند تیز و با توهین و تحقیر جواب بدی خیلی باحالی..در تبادل نظر با بقیه اول چند دقیقه تحمل کن.اگر جوابی ک میخوای بدی تند و تیزه ننویس..به خاطر رضایت خدا 

یعنی چی! شما مسئول اون بچه ای مادرشی خودت اجازه دادی بعد منتظری شوهرت بیاد دعوا راه بندازی! منم پسرم۴ سال و سه ماهشه خونه مادرمم اجازه نمیدم تنهایی بره چه برسه خونه مادرشوهر من جات بودم همین الان به بهونه دلتنگی میرفتم بچمو میاوردم 

2740
عزیزم زیادی حساسی . همسرت این وسط چیکاره بود ؟ خودت گفتی باشه . دفعه دیگه یه کلام بگو نه خودتو راحت ...

هزار تا بهانه آوردم گفتن بذار بیاد . آدم باید خودش بفهمه دیگه . هر چی گفتم من تنهام شوهرم نیست هر چی گفتم پیاده اش کنید بذار گریه کنه دو دقیقه ی دیگه ساکت میشه . شوهرم چرا نباید خونش باشه تا این وقت شب . و قبلش هم قرار بود زودتر بیاد دنبالم نیومد وگرنه این اتفاق نمی‌افتاد . قبلش هم به مادر شوهرم گفتم بچه رو نبرید .

یعنی چی! شما مسئول اون بچه ای مادرشی خودت اجازه دادی بعد منتظری شوهرت بیاد دعوا راه بندازی! منم پسرم ...

اونا بچه رو پیاده نکردن منم نتونستم برم تو کوچه لباسم مناسب نبود یهویی اومدن و فقط گفتن بذار بیاد هر چی بهونه آوردم گوش نکردن باید به زور پیاده ش میکردن مخصوصا وقتی که گفتم تو خونه تنهام 

حق داری بچه بدون پدر و مادر نباید جایی بمونه مخصوصا برای خواب اما با شوهرت دعوا راه ننداز منطقی برا ...

شوهرم اگه زودتر میومد دنبالم بچه نمی‌رفت با مادرش اینا هزار دفعه بهش زنگ زدم گفتم بیا. بعدش هم این وقت شب نمی رفت دنبال خوش گذرونی بچه به خاطر اون پیاده میشد 

هزار تا بهانه آوردم گفتن بذار بیاد . آدم باید خودش بفهمه دیگه . هر چی گفتم من تنهام شوهرم نیست هر چی ...

شوهرت سر کاره؟؟ نبودن پدر خیلی بده درکت میکنم . 

ولی با این جماعت رک مثل خودشون باید حرف بزنی . بگی نه دستتون درد نکنه لطفا بیاد . هر چی گفتن تو انگار که نشنیدی کلامت تکرار کن دیگه نمیگن . مادرشوهر من هر بار می رفتم خونش چون یکم دور بودن میگفت بمونید شب همینجا میگفتم نه ممنون.  دیگه یبار میگفت چرا نمی مونی گفتم خونه خودم راحتتره.  دیگه نتونست هیچ جوابی بده . دیگه هم این درخواستش تکرار نکرد زیاد و اصرار نکرد . چون جوابشو مستقیم دادم . تعارف رو کنار گذاشتم. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز