2733
2734

من یه شب که شوهرم خونه نبود با بچه ها خواب بودم که ساعت سه نصف شب تلویزیون با صدای بسیار بلندی روشن شد از ترس زهر ترک شدم با چشم گریون از ترس با هزارتا سلام و صلوات بلند شدم به خاطر بچه ها که خواب بودن خاموشش کردم وتا صبح نخوابیدم 

این ده ساله شاید که این تلویزیون رو داریم وتایمری هم نداره وفقط یک شب چند سال پیش این اتفاق افتاد و دیگه تکرار نشد 

واقعا همیشه تو ذهنمه که اونشب اون تلویزیون رو کی روشن کرد بعد به خودم میگم حالا اگه مردم اون دنیا بلاخره میفهمم اون شب چه اتفاقی افتاد 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

اره برام پیش اومده 

کسی خونمون نبود رفتم دم غروب بود رفتم تو اتاق لباس عوض کنم صدا از آشپز خونه میومد اومدم برم تو حیاطمون نگاه کردم دیدم یکی تو آشپز خونمونه قد بلند مشکی سیاه  انقد جیغ زدمممم انقد گریه کردم بردنم خونه همسایه بهم اب قند دادن

2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

ختم قرآن

سفید۹۴ | 1 دقیقه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mahsa_ch_82  |  8 ساعت پیش