رفتیم مشاوره طلاق . شوهرم داد زد من اینو نمیخام بعد پاشد رفت . منم لا مشاوره صحبت کردم . بعد من پیاده اومدم برم خونه . نگو اینا رفتن داخل . مشاوره سر مادرشوهرم داد زده تو چرا دخالت میکنی . به تو چه ربطی داره . دخالت میکنی . به شوهرمم گفته زن داری بلد نیستی . بعد اومدم میخواستم برم خونه ای بابام . شوهرم خوراکی خرید . گفت نرو بمون . اخه من دو ساله اونجام . چند بار گفت نرو . به نظرتون کار خوبی کردم موندم؟؟؟ انگار متحول شده . یجوری مهربون شده