مشکلم اینه تا وقتی بچه بودم خاله هام همه چی میگفتن بهم و من تپل بودم همیشه تپل بودن منو مسخره میکردن مامانمم باهاشون میخندید
ک من افسردگی گرفتم و انقدر رژیم سخت رفتم ک ب شدت لاغر شدم
الان ک ۲۲سالمه خیلی عوض شدم از نظر رفتاری
خانوادم از من ی دختر تو سری خور ساختن خودشون هنوز این مدلین
مثلا همسایه باباییمو از ۱۲شب تا ۵صبح آهنگ گذاشت و صدارو زیاد کرده بود مامانم از شدت سردرد بیدار شدم اما ن مامانم ن بابام چیزی نگفتن من رفتم بالا بهشون گفتم مامان بابام گفتن ابروی مارو بردی چرا رفتی گفتی چجوری تو روشون نگاه کنیم حالا
من تا ۱۸ سالگی ب شدت تو سری خور بودم الان خیلی عوض شدم. خاله من هنوز تو زندگیم دخالت میکنه مامانم حرفای منو باور نکرد و حرف خواهرشو باور میکنه
قشششنگ طرفدارشه
مشکل من ایناس مشکلم بی شعور بودن بابامه ک با این سن من بهم توهین میکنه منم عصبی میشم جوابشونو میدم از دستم ناراحت میشن
واقعا نازاحتیشون دیگه برام مهم نیس فقط دیگه نمیتونم تحملشون کنم دیگه ازشون خوشم نمیاد
آنچنان پولیم ندارم ک تنها زندگی کنم