چندروز پیش با دوستم صحبت میکردیم قبلش قرار گذاشتیم صبونه بریم بیرون راجب شرایط کلی زندگی گفتم خوبه بازم تو این شرایط همراه داری تو زندگی گفت شوهر برا آدم کاری نمیکنی گفتم بازم تو خر شرایطی همراه باشه بهتره دوتایی برگشت گفت برا چی موندی ایران تو که شوهر و بچه هم نداری موندی اینجا چیکار من اگر جات بودم گفتم من شرایط رفتن و ندارم شرایط مالی شو ندارم گفت پول جهیزیه تو از مامانت اینا بگیر برو خیلی این حرفش برام سنگین بود خیلی به هم ریختم بعدش گفتم خب من اگر جات بودم میرفتم گفتم خب تو هم میتونی جدا شی پول مهریه تو بگیری بری اگر فکر میکنی اونجا موفق تری احساس کردم بهش برخورد چون قرار صبونه مون هم کنسل شد هردو از هم ناراحت شدیم