من از یکماه بعد ازدواجم پشیمون شدم از ازدواج با شوهرم ک الان یکسال شده. با هم دوست بودم مدت کمی . ولی اخلاق و رفتارش شبیه پیرمرد هاست ب من نمیاد . ۴۴ سال و من ۳۰. ازدواج اولش من ازدواج دومم هست ک تو نامزدی جدا شده بودم. الان تو دوراهی هستم . از یه طرفی خونه پدریم دوس ندارم . دلمم نمیخواد کنار شوهرم زندگی کنم . خسیسم هست از خلال دندون و نخ دندون ب مدت زیادی استفاده می کنه یه نمونش رو گفتم بقیه چیزا بماند . وضع مالیشم متوسطه .
همون یکماه اول جدا میشدم بخاطر همین شکست دومم ترسیدم . الان دوس دارم برم مهریه اجرا بزارم ولی میگ نکن با هم زندگی کنیم. یکاری کرده رفته پیش مردم راجع ب من گفته بهم گفتن ابرومو برده ازش زده شدم. مگ ادم مسائل خصوصی رو پیش غریبه بازگو می کنه . بهم میگن گذشت کن اخه چحوریه😔 مگ من رفتم ابروشو بردم.