2737
2734


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

زن داداش داری؟

نه داداشم کوچیکه ولی در اینده انشالله نمیزارم دست ب سیاه سفید بزنه چون واقعا خواهرشوهرای من بامن این رفتارو‌ کردن و‌من یاد گرفتم 

زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکیکه همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد
حق دارن نی نی سایتیا میگن هربرنامه ای خونه مادرتون هست اصلابه خانواده ی شوهرنگید....ان شاءالله مادرت ...

عزیزم حدالامکان اصلا نمیگیم خونه مادرم چیشد حالا مادرم عمل شده بود دیسک دوماه نگفتیم کلا رفتارای مارو زیر نظر داره هفته ای چندبار میرم خونه مادر و...  الان چندساله میدونه مادرم مریضه ماهم رفتنی نمیشینیم و از خونمون بیشتر کار میکنیم عوض اینکه دلش بحالم بسوزه با سن کم خیلی کارا میکنم و بچه کوچکم دارم کار نکننی میگه بعضیا خونه مادرشون از در دیوار بالا میرن اینجا رو کردن استراحتگاه تازه نریمم باز میزنگه میگه خونه مادرت رفتن کم افتاده اینهفته هم نیومدید اینجا خلاصه گیر تو گیریم ولی خواهرشوهرام و جاریم میشینن ولو میشن کمه کم ده سال ازم بزرگن اونارو بچه میکنه میگه فلان کار از دستشون برنمیاد گفتم تو شرایط باشن برمیاد 

لطفا برا شادی روح خواهرم و پدرم با دلهای پاکتون صلوات بفرستید خدا هیچگاه داغ عزیزی رو بهتون نشون نده    عمر گرون گذشت نفهمیدم بعضیهایی که روم میخندن صرفا دوستدارانم نیستن دشمنن با سلاح خنده
2728
واقعا خیلی زشته و البته گناه آدم چقدر میتونه دل سنگ باشه شرایط شما خیلی سخته من مامانم از مادرشوهرش ...

اره ممنون مهربون از درکت.  والا تصور کن فقط گردن مامانم یکم تکون میخورد از گردن به پایین با صد کیلو وزن خودشم بدن بیمار سنگینه تو دنج تابستون تو اون هوا تو خونه ظرف یکبار میاوردیم سه خواهر بزور ظرف رو میذاشتیم بعد شستن و خشک کردن و برداشتن ظرف از همه سختت خدا سر کسی نیاره حتی کافر با اون کمر و خستگی بری اونجا خودشونن بفمن خسته ای ولی به جاری نگن ظرف بشور به دختراش نگه بشور میگه فلانی عادت کرده بکار بیاد بشوره یا اینجارو استراحتگاه فرض کرده

لطفا برا شادی روح خواهرم و پدرم با دلهای پاکتون صلوات بفرستید خدا هیچگاه داغ عزیزی رو بهتون نشون نده    عمر گرون گذشت نفهمیدم بعضیهایی که روم میخندن صرفا دوستدارانم نیستن دشمنن با سلاح خنده
من بودم بااین رفتارشون دست بسیاه و سفید نمیزدمچقدر بی شخصیتن

عزیزم تو گفتن راحته منم چندروز مانده به رفتن میگم اینبار نمیشورم و کار نمیکنم بعد تو شرایط قرار میگیرم خجالت میکشم خدا ازشون نگذره اونروز از کمردرد شدید تو اشپزخونه گریه میکردم خدا جواب بده جاریمم ازمن سالم تر و قویتره استکان هم برنمیداره

لطفا برا شادی روح خواهرم و پدرم با دلهای پاکتون صلوات بفرستید خدا هیچگاه داغ عزیزی رو بهتون نشون نده    عمر گرون گذشت نفهمیدم بعضیهایی که روم میخندن صرفا دوستدارانم نیستن دشمنن با سلاح خنده
2740
یعنی ظرف جلوی خودشون هم انتظار دارن یکی دیگه جمع کنه! چند بار خواهرشوهر نباشه اینکار تکرار شه مت ...

زن داداش منم میاد خونمون هیچ کاری نمیکنه حتی ظرف غذاشم نمیبره کارای بچشم میندازه گردن من

دوستانپاور پوینت درست میکنم با قیمت خیلی خیلی پایین چون دلی هست  آقایون به هیچ عنوان درخواست دوستی ندن و تاپیکایی که بهشون مربوط نیست پست نزارن
عزیزم منم خونه مادرشوهرم اصلا خواهر شوهرام اجازه نمیدن کار کنم 

اشتباه میکنن هر کی هر جا میره باید کمک کنه تا بقیه از پا در نیان. خانواده شوهر من زیادن بعد ما دوتا عروسا و یکی از دخترا کار میکنیم دوتا عروس و دوتا دختر دیگه دست نمیزنن منم دیگه نمیرم چون تا از پای ظرفشویی بیام بشینم غذایی که خوردم هضم شده خدا رو خوش نمیاد. هیچکسی از کار کردن لذت نمیبره! حتی من مستقیم گفتم چرا ۵ تا زن گنده هست آماده میان میخورن میرن هیچ کدوم به خودشون نگرفتن. این در حالیه که منو اون دوتا که کار میکنیم هیچی کم نداریم هم جایگاه خوبی تو جامعه داریم هم تحصیل کرده هستیم 

آخی خواهر ما هم مامانم خورد زمین و پاش شکست بعد داداش و زنداداشم اومده بودن به زن داداشم گفته بودن همراهش با اورژانس بیا گفته بود من از اورژانس میترسم رفته بود بیمارستان گفته بود من از بیمارستان میترسم نمیام تو زنگ زده بودن به خواهرم اومده بود به خدا تا آخرش که مامانم مرخص شد چند روز طول کشید یکیشون نیومدن یه ساعت پیش مامانم وایسن حالا هم خودمون کاراشو میکنیم ولی من از خجالت‌آور در اومدم و کلا سگ محلشون کردم فقط خداییش یکیشون خوب بود که غریبه هم هست 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687