اصلا حالم مساعد نیست. دلم گرفته. حوصله خوندن ندارم. کمردرد شدید هم دارم. احساس میکنم نزدیکای قطع نخاع شدنمه. پدرمادرمم پیرو مریضن عذاب وجدان میگیرم روزی سر نزنم بهشون. چاق هم هستم خیلی. اعتماد به نفس کنفرانس دادن هم ندارم. اگه کنفرانس ندم باید کارای سخت تر و عجیب غریب تری انجام بدم مثلا باید کلیپ بسازم تو ورد کلی سوال طرح کنم🥺وای فکرم درگیره. مدت زیادی دندون درد تحمل کردم و انتی بیوتیک خوردم. حالام کمردرد