اول اینکه برات مهم نباشه مشکل تو زندگیه همه هست مگه فقط منو شما مشکل داریم؟
بعد هم خودتون باید انقدر سیاست داشته باشین که اینجور مسائل رو تو حریم خودتون نگه دارین و پیش کسی نگید
حالا هم فهمیده خب بفهمه
هرکسی خوشحال میشه از مشکلات دیگران خودش هم بی مشکل نیست
خوب مثلا مامانم خیلی رابطه ش با مادر شوهرم خوبه اونم همه‌چیز شو به مادرم میگه و خوب مادرم هم میگه که مثلا یه مدت بیکار شده بودیا مثلا برادرم با همسرش یه خورده به مشکل خورده بود رو همین بچه رفته بود گفته بود اینا که مسأله های مهم و بدی نیستن ولی من عصبی میشم
خب بگه ول کن
قاچاقچی مواد مخدری چیزی هستین مگه چه اطلاعاتی؟
نگران نباش قبلا اگز فضولی میکرده جاریت بوده الان دیگه بهت کاری نداره
جاری ت از شوهرش جدا شده ولی انگار هنوز از شما جدا نشده
ول کن این حرفای چیپ و بی ارزش رو ...
مطمئن باش خبرهای خانواده تو اهمیتی نداره برای هیچ کس
خوب بگه
چی میشه
چه اهمیتی داره
اون که دستش به هیچ کس بند نیست
اطلاعات برای کسی تخلیه میشه که هیچ سرشاخه دیگه ای نذاره ،یه بن بسته
خب بره بگه .چه اهمیتی داره. جاری سابق شما چه تاثیری داره توو زندگی فعلی شما. زندگی هیچکس هم بدون مشکل و‌مسئله نیست
به نظرم به افکارت دامن نزن میشه oCD یا همون وسواس که اگه طول بکشه باید پیش روانپزشک یا روانشناس برین
سلام عزیز اول اینکه به هیچ عنوان انقدر با خانواده همسر راحت و نزدیک‌نشید که همه چیو از هم بدونید حریم نگه دارید و هر چیزیو نگید این برای خودتون و احترام متقابل صلاحه و بهتره
هر چقدرم عالی و خوب باشن بازم سعی کنید حریم خونتون رو حفظ کنید و هر چیزی رو نگید پیششون..
دوم اینکه حساس شدین اون بچه مگه چقدر میتونه بیکار باشه که همه حرفای شمارو یادش بمونه و به مادرش بگه؟
الکی ذهنتون رو درگیر چیزای کم اهمیت نکنید
ولی به اون‌نکته که گفتم فکر‌کنید و سعی کنید عمل کنید بهش
خب بگه.مگه مادرش میخواد بیاد دزدی؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
