منم خونه ی قبلی که عروس رفته بودم اونطوری بود از همه جاااا کرم میبارید بدون استثنا همه برنج ها کرمی میشد حتی لباس هامون پررررر شده بود از کرمی که داخل پیله است دیگه حالم از زندگی بهم میخورد کل حبوبات و...
یه روز نشسته بودم دیدم روی فرش کرمه جارو کشیدم باز دیدم هست آخرش دیدم سیب زمینی یه دونه زیر سیب زمینی های دیگه توی آشپزخونه خراب شده زود کرم جمع شده کرم ها از دیوار میرن بالا میرسن به سقف بعدش یکی یکی از سقف میپرن روی فرش ....💔
داشتم دیونه میشدم
فقط عوض کردن خونه میتونه نجات بده
اومدم خونه جدید الان یبارم ندیدم کرم