چی بگم بهش؟

it_meliw

مدیر استارتر

عضویت: 1400/10/15

تعداد پست: 360

1403/01/14

|

11:20

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

hossein_mah

عضویت: 1401/09/02

تعداد پست: 105

براش یه وقت مشاور بگیر و باهم برین 

1403/01/14

|

11:21

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

esoff

عضویت: 1401/10/27

تعداد پست: 721

عجب دوستی داری متخصص که کل عمرش رو صرف درس و کتاب کرده رو ول کرده رفته از طریق گوگل بیماریش رو تشخیص داده 

بهش بگو یه مدت فکرش رو آزاد کنه 

1403/01/14

|

11:24

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

it_meliw

مدیر استارتر

عضویت: 1400/10/15

تعداد پست: 360

براش یه وقت مشاور بگیر و باهم برین 

فک نکنم بشه چون خانوادش سختگیرن بیرون نمیتونه بره

1403/01/14

|

11:24

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

hossein_mah

عضویت: 1401/09/02

تعداد پست: 105

فک نکنم بشه چون خانوادش سختگیرن بیرون نمیتونه بره

مگه زندانیه شما هم که دوستش هستین بگین میرین پاساژ گردی 

یا اینکه مینونین انلاین یا تلفنی مشاوره بگیرین ولی اینکه برین بهتره

1403/01/14

|

11:29

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

spenta_armiti

عضویت: 1402/11/13

تعداد پست: 3226

بگو من خیلی دوست دارم.بدون تو نمیتونم. منو تنها نزار!) 

بیا بغلم همه چی درست میشه. 

صبح میشه این شب🫂

روله ی کوردم.🕊🌞     ما دخترهای غمگینی بودیم که ارزوی یک روز بدون حجاب بیرون رفتن را داشتیم،. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی خودمان را گول میزدیم .و خاطرات دزدکی مدرسه٫سختگیری های پی در پی مدیر بخاطر برداستن ابرو  .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه سرمان نباشد. ابروی پدر را که دستش خونی است ببریم یا چشم سفید باشیم. ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل عروسک خیمه شب بازی. بازی کنیم و دیگر چیزی را حس نکنیم. و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که   داس دارد…

1403/01/14

|

11:33

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب