سلام عقدم با خانوادم میخوام برم سفر خونه ی خالم اینا بعد شوهرم نمیتونه بیاد مرخصی نداره نمیتونم پیشش بمونم چون زیر یه سقف نیستیم خودش گفت تو برو مشکلی ندارم فردا میخوام برم بهش گفتم شب میای خونمون گفت نه کمک داداشمم نمیام البته اینم بگم پریشب پیش هم بودیم اصلا هم نگفت تو بیا سفرمون حداقل یه هفته اونجاییم یعنی حاضر نیس بیاد منو ببینه خیلی ناراحتم پریشب هم به زور اومد چون ناراحت شدم اومد وگرنه نمیومد اینم بگم که چند ماهه دیر جواب پیامم و میده و کم بهم پیام میده با اینکه خودش میگفت عاشق پیام دادنم یبار سرفه کردم نفسم بالا نمیومد جوری که داشتم میمردم ولی براش مهم نبود میگفت چیشد اب بخور فلان بی حس بود اینم بگم که قبلا ازدواج کرده بوده و طرف بهش خیانت میکنه حس میکنم دیگه اعتماد و اینا نداره حتی بعضی وقتا به گذشتش فک میکنه یبار بهم گفت دیگه میخوام به خودم توجه و محبت کنم با ضربه ی که خوردم وقتی بهم بی توجهی میکنه خیلی ناراحت میشم من بخاطرش سفر و عقب انداختم که واسش تولد بگیرم ولی اون واسه یه خدافظی نمیاد پیشم:)😔 خوش اخلاقه ها ولی.. من خیلی زودرنجم ایا شوهر شمام اینجوریه و عادیه ؟