با مادرشوهرم اومدم مسافرت قیافه گرفته پشتش کرده بهم

با مادر شوهر خواهر شوهر و.... اومدیم مسافرت 

شوهرم اصرار کرد که مادرشوهرم با ماشین ما بیاد مسافرت اونم اومد 

پاش درد میکنه میخوایم بریم وقتی ما میریم دریا و بازار خودش نمیاد وایمیسه حواسش به چادر باشه 

امروز با خواهر شوهرم رفت بازار اومد یه ظرف خریده بود نمیدونم حالا خودش خریده بود یا دخترش پولشو داده بود حالا واسه من قیافه گرفته یعنی توقع داره ببرم بگردونمش براش خرید کنم؟ 

بعدش من میام ارایش میکنم و ضدآفتاب میزنم موهام شونه میکنم لباسم عوض میکنم اخم میکنه غر میزنه قیافه میگیره و.... الکی به خواهرشوهرم میگه الان میام ظرفا کمکت کنم بشوری و.... که مثلا من برم کمک ولی من خودم شعور دارم خواهرشوهرم بخواد ظرف بشوره زود اماده میشم میرم این کاراش نمیدونم چیه 

راستی چادر هم نداریم خودمون مال مادرشوهرمه یه جاش نمیدونم چجوری پاره شده بود قیافه گرفت نشست با نخ سوزن دوخت 

امروز تخمک خریده بودیم خوردیم یه خورده چادر نامرتب شده بود چندتا پوست ریخته بود شروع کرد غر زدن که میخورن میریزن جمع نمیکنن... اینجا که خونه نیس ادم بخواد وسواسیت دا‌شته باشه خواهر شوهرم غذا رو تو چادر مادرشوهر درست میکنه جلو من هی غر میزنه که چادرمو به گند کشیدن و روغنی شد و.... 

یا من تو چادر لباس عوض کردم بعدش در چادر نبردم بالا به خواهرشوهرم میگفت اینو اینجوری کرد درستش نکرد رفت 

اون روز رفتم تو دریا لباسم کثیف بود میخواستم برم حمام کلی اخم کرد که چرا رفتی تو دریا 

الانم پشتشو کرده بهم خوابیده

من از همون اولم دوس داشتم با شوهرم دوتایی بریم مسافرت ولی قبول نکرد 

توی مسافرت نمیشه زا شوهرت جلو بشینی چون مادرشوهر جلو میشینه عقب میشینم کلی وسایل عقبه هر دقیقه یه چی میریزه رو سرم 

نمیشه هرچی دلت خواست درست کنی یا بخری بخوری باید به ساز دیگران برقصی اخرشم یه ناراحتی پیش بیاد الکی بگن من نشستم مراقب چادر بودم رفتن گشتن.... 

دیروز که ابروش عین مردا پر شده بود برداشتم خوب بودم امروز بد شدم 

دیروز میخواستم برم دریا طلاهام گذاشتم پیشش وقتی برگشتم اخم داشت و میخواستم لباس بردارم گفتم کیفمو بده پرت کرد انگار دلش میخواسته برنگردم 

میخواستم برنج و روغن و رب گوجه چایی و... بردارم شوهرم نزاشت گفت مامانم برمیداره... و فقط شیرینی و میوه برداشتم تنقلات چیپس تخمک نوشابه مرغ شوهرم میخره 

تجربه شد واسم هرجا خواستم برم مسافرت به هیچ عنوان قبول نکنم با کسی بریم جایی خواستیم بریم هرچقدرم صمیمی همه چی مواد غذایی و. چادر و... از خودم بردارم