سلام خوبید.اول بگم برادرشوهرم با خواهرشوهرم همسراشون خواهربرادرن.اصطلاحا مامیگیم گاو به گاو
بعد خواهرشوهرم شهردیگه زندگی میکنه.این چندروز تعطیلیو اومده پیش پدرشوهرم اینا.بعد شوهرش که داداش جاریمه سیزدهم میاد
دیشب باجاریم صحبت میکردیم برا افطاری هرسال رسممونه بدیم.گفتم بهش من مثل فرداشب احتمالا دعوت کنم که پریودشدم و دلدرد دارم.بهش صبح پیام دادم ک نمیتونم من فرداشب دعوت کنم و اگه میخواد دعوت کنه خبرداشته باشه.گفتمم بهش که شوهرم شب سیزدهم شب کاره و نیست.امشب و پس فرداشبم ک احیاس.
حالا برادرشوهرم زنگ زده ب شوهرم ک سیزدهم بیاین شام خونه ما.شوهرم گف بهش من سیزدهم نیستم گف عههه.همرو دعوت کردم آخه.امیر حسینم(برادرشوهر دیگم ک اونم کارش شیفتیه)فرداشب نبود ولی سیزدهم هس انداختم اون موقع دیگه
از اول عیدم دهبار گفتیم ب همشون ک شوهرم سیزدهم نیست.این بار چندمشونه که یجوری دعوت میکنن ک ما نباشیم یا حداقل شوهرم نباشه.
من برم بنظرتون مهمونی یا منم پاشم برم پیش مامانم ک شهر دیگس؟؟؟خیلی اعصابم بهم ریخته