تموم نمیشه چون همه ی اعضای خانواده به مادر بیچاره کمک نمیکنن
بقیه یریز بریز بپاش دارن زنه بیچاره باید بشوره و بسابه
خواهر شوهر بزرگه م معتقده کار خونه اصلا خستگی نداره 😐
یکم به زندگیش توجه کردم دیدم شوهرش ساعت دوازده پامیشه چای میزاره صبحونه آماده میکنن و با دوتا بچه هاش میخورن و خواهر شوهرم در خواب ناز بسر میبره 😐
بچه ها لباس کثیفاشون جدا میکنن و هرکدوم میندازن لباسشویی و در نهایت اتو میزنن میزارن توی کمد هاشون 😐
بعد از خوردن صبونه پسره ظرفای صبونه میشوره😐شوهره درختا رٌو آب میده 😐دختره خونه جارو میزنه 😐
و خواهرشوهرم همچنان خوابه
ساعت چهار عصر ازخواب دل انگیزش پا میشه دوش میگیره آرایش میکنه تهش عصر میشه شوهره میره خونه باباش
بچه ها میرن خونه دوستاشون خواهر شوهرمم میاد خونه باباش
هرکی همونجا که هست یچیزی میخوره 😐
یعنی خونه شون فقط یک وعده پخته میشه اونم صبحونه ست
شبشم که ساعت دوازده همه شون برمیگردن دختره گردگیری میکنه پسره میره اتاقش شوهرشم میره سرویس بهداشتی حموم مو میشوره 😐خواهر شوهرمم روتین پوستیشو انجام میده 😐
باور کنییید یاوووور کنید دوازده ساله عروس این خانواده م و تمام این دوازده سال روتین زندگی خورهر شوهرم به همین منوال بوده 🤣تهشم میگه خانوما الکی ناز میکنن کار خونه زیاده والا خونه کار نداره خستگی نداره 😬😬😬😬
اونوقت من یروز خونه رو جارو نزنم به لطف اعضای خانواده خونه میسه اشغال دونی 😬