دو سال قبل خاهر شوهرم ی سری حرفا گف ب خنده خنده و من عصبی شدم اونجا ک چیزی نگفتم ولی جلو شوهرم هی غر زدم اونم ی دعوای بدی انداخت تو خونه باباش ولی خدا شاهده اصلا دوس نداشتم دعوا بندازه...یا قهر کنن فقط اون لحظه عصبی بودم...در کل خاهرشوهرم ادم بدی نیس زبون بدی داره ولی درکل بدردمون خورده و اینکه ازون خاهرشوهراس ک سعی میکنه مثلا مجلس های برادراش ب نحو احسنت برگزار بشه مثلا اگ مادرشوهرم کخ بریزه اون مخالفت میکنه و مخ مادرشو شستشو میده ک خوب باشه ازین دست خاهرشوهراس ولی زبونش یکم.......خلاصه الان بعد دو سال روز عید ک رفتیم خونه پدرشوهرم باهم سلام و احوالپرسی کردیم فقط و با شوهرم روبوسی کردن...حالا بنظرتون عید دیدنی برم خونشون؟؟؟
خودمم دوس ندارم شوهرم باخاهرش قهر باشه خودمم دوس ندارم قهر باشم...ولی شوهرمم اصلا نگفته بیا بریم کلا خودم این فکر ب سرم زده