2737
2739

من خودم پزشکم ولی عمومیم و طرح میرم شوهرم پزشکه اون داره چشم میخونه سال یکه خودمم میخواستم اصلاً طرح نرم چون تو علوم پایه خوب شدم ولی بعد حامله شدمو خودمم تنبلی کردم نخوندم مادر شوهرم متخصص زنانه که شوهرم هی میگفت من میترسم و فلان این ۷ ماه رو رفتم پیش مادر شوهرم اوایل بارداریم اصلاً حس مادری نداشتم  به خاطر همین به خودم فشار میاورم ولی الان خیلی عاشقشم و کلا شرایطم طوریه که هر ۲ هفته حداکثر باید برم بعضی مواقع ۴ روزه میشه حتی ولی خب ترسو هم خودم هم شوهرم هستیم معمولا وقتی اذیتم دراز میکشم بعدش استرس میگیره هزار بار چکم میکنه میگم فقط بهش بسه بذار سی ثانیه استراحت کنم شبا اگه بیدار شم اصلاً نمی‌دونم چجوری هر دفعه بیدار میشم اونم بیدار میشه و دوباره شروع میکنه شبا از کمر درد معمولاً بیدار میشم که اونم شروع میکنه کمرم رو ماساژ میده انقدر ماساژم داده که دیگه خودش میتونه بره پزشکیو ولی کنه بره ماساژور شه بعد یه بارم نزدیک بود نینی بیاد که اصلا داغون شدم  ماه چهار بودم که تنها کاربرد پزشک بودنم همون بود خانواده خوبین دوستشون دارم 

حالا الان هر چی بگم بعضیا فکر میکنن دروغه ولی برادر شوهرم رادیولوژیسته خودشون ۶ ساله ازدواج کردن اما قصد بچه ندارن ولی بعد از اون اتفاق که برام افتاد قبلش هر دو هفته یه بار می‌رفتم سونو پیش خودش ولی الان دیگه هر هفته اگه هم خودم نرم هی زنگ میزنه تهش می‌بردم ازم یه سونو میگیره همه سونو ها رو هم با شوهرم میره اصلاً دفعه اول که رفتیم پیشش ما فقط همو نگاه میکردیم اون از شدت ذوق گریش گرفته بود بچه‌ها الان مادرشوهرم گفته واسه زایمانم خودش میخواد بیاد خب منم واقعاً قبل اینکه عروسشون بشم استادم بود واقعاً من نسبت به بقیه استادام اون موقع خیلی‌ دوستش داشتم و با سواد بود الان چکار کنم برم پیشش؟؟ ۶۰ درصد احتمالا طبیعی به دنیا میارم خانواده شوهرم و خانواده خودم خیلی نینیم رو دوست دارن همشون حس دایی و مامان بزرگ و عمو شدنو پیدا کردن

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731

دیشب خونه پدر شوهرم بودیم چون روز قبلش یکم وضعم خوب نبود مادر شوهرم گفت پیشمون بمون خودم حواسم بهت هست یه دفعه دردم گرفت سرمم گیج رفت فشارم افتاده بود نزدیک بود بیفتم که پدر شوهرم اون نزدیک بود سریع گرفتم بعد دراز کشیدم و خودشم پزشکه ارتوپده دیگه یکم ماساژم داد و دو تا آمپول زدن بهمو و یه سرمم زد دیگه نیم ساعت بعدش یکم بهتر شدم دیگه خیلی‌ نگران بود مانتوم رو بهم داد رفتیم بیمارستان سونو دادم بعدش نگرانیش رفع شد خیلی‌ وقته منتظره نینین نینیم پسره خیلی‌ دوستش دارن خیلی‌ خانوادش حواسشون بهم هست تا اون

مامان بابام یه جای دیگن یه داداشم دارم که اونم پزشکه ولی دانشجویه سال ۶ یه سال دیگه داره ولی اصلاً مامان بابام خیلی‌ درگیرن داداشم ازشون انتظاری ندارم تنها مشکلم فامیل بابامه که مدام مامان بابام رو اذیت میکنن هی میشینن و حرف میزنن مامان بابام هم اعصابشون خورد میشه خیلی‌ روی مامان بابام حساسم خیلی‌ برام زحمت کشیدن من هر چی خواستم بعدش برام گرفتن حتی توی خوابگاه اذیت بودم برام خونه و ماشین گرفتن خیلی‌ اعصابم خورد میشه که مامان بابام ناراحت میشن هر چی بهشون میگم مهم نیست ولی بازم تاثیر نداره نمیتونن قطع رابطه بکنن الان امروز خونه یکی از عموهام بودن که دوباره ناراحت بودن الان فقط دارم گریه می‌کنم میشه راهنمایی

حالا الان هر چی بگم بعضیا فکر میکنن دروغه ولی برادر شوهرم رادیولوژیسته خودشون ۶ ساله ازدواج کردن اما ...

سزارین کن راحت

من عاشق دوقلو ام یعنی میشه یه روزی بیام بگم دوقلوهای منم تو راهن 😍😍منتظرتونم خوشگلای من 😍😍اگه اهل کتاب خوندن هستی کتاب های خوب به منم معرفی کن❤️اگه سوال درمورد پرنده داری میتونی از من سوال کنی من پرورش دهنده عروس هلندی هستم❤️اگه سوال درمورد کیک تولد داری بازم میتونی از من سوال کنی چون من یه قناد خونگیم😍❤️لطفا اگه گروه یا کانال انرژی مثبت دارین به منم معرفی کنید❤️من امسال میخوام شغل خودمو حرفه ای تر،از همیشه راه بندازم لطفا برای موفقیتم یه صلوات بفرستین مرررسی❤️❤️
2740

این همه میری سونو واسه نینیت ضرره ها

چه ها با جـــــــان خود♡. دور از رخ جانان خــــــود کردم. مگــــر دشمن کند این ها. ♡ک من با جــــــان خود کردم.♡ طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری♡. غلط میگفت♡. خود را کشتـــــــــم و درمــــــان خود کردم♡. ☆به قول شاعر ☆شبهای هجر را گذرانده ایم و زنده ایم..... ♡مارا به سخت جانیه خویش این گمان نبود♡
میفهمم چی میگیا ولی متوجه نمیشم 

دقیقاً نمی‌دونم با مامان بابام چکار کنم انقدر سریع ناراحت میشن میشه یه راهکار واسه اونا بدی اصلاً خیلی‌ تا یکی پشت سر من یا داداشم حرف بزنه انقدر ناراحت میشن که نگو نمی‌دونم با اونا چکار کنم چون الان اگه پیش مادر شوهرم زایمان کنم پزشکم رو میفهمن و بعد باعث ناراحتی واسه مامان بابام میشن 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز