بچه ها من از بدبختی و بدشانسیم وسط یه عده آدم عقده ای ، عقده ای ها یه چیزی میگم یه چیزی میشنوید حسود و مریض روانی به دنیا اومدم هیچکی چشم دیدن موفقیت و پیشرفت اون یکی رو نداره الان من تا شاغل نبودم هر چی میخریدم خواهرام جهنم به پا میکردن که چرا خریدی پول باباس، الانم که شاغل شدم هیچی نمیتونم با پول خودم بخرم هر چی میخرم اینا ناراحت میشن یکیشون شاغله کار آزاده درامدش از من کمتره مدام به پدر مادرم میگه به اون یعنی من زیاد رسیدن در حالیکه اینجوری نبوده اصلا من شب و روز تلاش کردم تا تونستم یه شغل داشته باشم الان شب و روز درس خوندم مثلا دیروز یه تیکه پارچه و یه دست مانتو شلوار اداری خریدم دوتایی با هم پشت سر من رفتن مغازه حرف زدن اینا اومدن قیامت به پا شد الکی یه دعوا با ملمانم گرفتن شروع کردن به در گفتن که دیوار بشنوه بدبختی پدر مادرمم حسود و عقده ای هستن مدام میخوان بین ما اتیش دعوا شعله ور بمونه با هم اختلاف دارن توی فامیل و خاندان همه اینجورین سایه پدر مادر خواهر برادر با تیر میزنن ولی غریبه پرستن غریبه هم ازشون سواستفاده مالی عاطفی میکنه ، پدرم یه کرم ضد افتاب خریدم رفته عین بچه ها یه دونه برا خودش خریده یا مادر مانتو اداری خریدم میگه منم میخوام چیکار کنم بچه ها پس من چیزایی که دوست دارم بخرم بخورم بپوشم رو کی بخرم دم پیری به چه درد من میخوره من وسط این جهنم چیکار کنم چقدرررر بدبختم مندمحیط کارمم همکارام چشم دیدنمو ندارن یه مانتو میپوشم میگن خوش به حالت چقدر خوش فرمی ما چی، خب عزیز من تو ۳ تا شکم زاییدی ده سال از من بزرگتری ، مدیر که چشم دیدنمو نداره از اون روز ، من چه جوری رفتار کنم وسط این جهنم که دورمه؟ 😭😭😭😭😢
نمیشه خونه جدا بگیری ...مستقل زندگی کن..من باشم هیچی نمیخرم پولامو جمع میکنم ک از این خانواده جدا بشم...
ببین من حس کردم تو خود درگیری داری
اگ فک نمیکنی مااهم چشم دیدنتو نداریم ی کامنت بزاریم؟؟؟😐😐
تنهایی چه جوری زندگی کنم آخه؟نمیزارن توی خاندان اینا دختر تنها زندگی کنه آبروشو میبرن خودمم شبا تنها میترسم روزا خوبه میرم سرکار پارک بیرون ولی شبا توی خونه تنها سکته میکنم از ترس منطقمونم جوری نیست دختر تنها رو بپذیره که تنها زندگی کنه اذیتش میکنن همسایه ها
الان مطمئنی خودت مشکل نداری؟؟آخه از پدر و مادر و خداهر و همکار و دوست و همه باهم که بد نمیشن فکر کنم از اونایی هستی که توهم خسادت دارن
من یه کامنت گذاشتم گفتم الان به منم میگه حسود خودم یه خواهر دارم دیوونمون کرده میگه شما با من حسودی میکنید دوستم حسودی میکنه در و همسایه حسودی میکنه یه بار گفتم تو رو خدا یه نگاه به زندگیت بکن اصلا چیزی داری برای حسودی گفت بیا دیدی داری حسودی میکنی
بخدا من اصلا فکر نمیکنم چیزی دارم که مردم و بقیه به خاطرش بخوان به من حسودی کنن، اینان من به کسی کار تدارم میرم توی محیط کار همکارم میگه مانتوت خیلی بهت میاد خیلی خوش فرمه از اون به بعد مدیر برام قیافه میگیره اخم مبکنه یا خواهرام لاهام خوبن مثلا در ظاهر دعوا راه نمیندازن ولی تا یه چیزی میخرم دعوا راه میندازن الکی بهونه میگیرن میرن اتاق درو میبندن من نه بهشون میگم حسود جلو روشوتن نه هیچی اینا خودشون کم دارن
چرا از شانس بد من همه بدن تو خانواده عقده ای نداشتی درک نمیکنی خانه از پای بست ویران است مادربزرگم خدای عقدس بچه های عقده ای بزرگ کزده که چشم دیدن همو ندارن مادر و خاله هامم ازدواج کردن بچخ دار شدن شدن بدتر از اوتن هیچکدومشون درست تربیت نشدن معیوب و عقده ای اومدن بالا
چرا درک میکنم عقده ای داریم تو خونواده ولی نه دیگه همه باهم آخه به تو میگن اندامت خوبه رو فرمی بهت برمیخوره نه میشه به خیرت حرف زد نه به شرت هر کی هر چی بگه میگی با من مشکل داره کجای حرف هیکلت رو فرمه مانتوت بهت میاد بده که میگی تو سه شکم زاییدی ده سال از من بزرگتری یه خورده دلت و صاف کن همه باهم بد نمیشن
ببین خداروشکر کن شاغلی و پول خودته
از این به بعد هر چیییی دلت خواست بخر اهمیت هم نده
حالا من خالم زنگ میزد انقد دعوام میکرد هیچی نمیگفتم و کمتر خرید میکردم الان دخترش هر ماه داره خرید میکنه خیلی پشیمونم که چرا جوابشو نمیدادم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
