احساس کردم همسر دوست مشترک شوهرم و برادرشوهرم هستی
یه دوست مشترکداریم ما عقد و عروسی و خونه نویی و همه چیشون رفتیم
۴سال عید و ماه رمضون هرساله دعوتشونمیکنیم
دوتا بچه بدنیااومد برام نیومد هربار دست خالی اومد خونم یکبار دعوتمنکرد در عوض همیشه جاریم اینارو دعوت میکنه
هیچوقتم نه باهاش بدرفتاری داشتم نه چیزی جز احترام یکطرفه از سمت ما چیزی نبوده بینمون
یکبار دعوتمون کردن قبل اینکه بریم زنگ زدن کنسلش کردن
حالا بچه اش بدنیااومده من نرفتم هنوز همسرمم گیر داده میگه دعوتشون کنیم ولی من تمام تلاشم رو دارم میکنم دیگه قطع رابطه کنم باهاشون انقد بی فکر ندیدم کسی رو