اون اقا همکار شوهر خاله ی من بود
شوهر خالم میگفت من میدیدم هی میاد برای مرخصی گرفتن اصلا سرشو بالا نمیکنه اسمون رو نگاه نمیکنه (اون موقع هنوز تو برنامه نیومده بود برای همکاراشم چیزی تعریف نکرده بود)
بعد که اومد برنامه تازه همه متوجه شدن چرا اینجوری بوده