امروز بعد کلی بحث بهش گفتم اگه تو خدا رو قبول داری و دعا کردنو قبول داری ، خدا خودش گفته ، با دعا سرنوشت آدما عوض میشه من همیشه از خدا میخام عمر منو کوتاه کنه چون آدم خوشبختی نیستم چون اوج جوونیمو خانواده تو بهم زهر کردن تو بهم زهر کردی گیر مردی افتادم که وقتی پدرش زنده بود این پدر خانواده بود حالا که مُرده بازم این پدر خانواده س شاید بخاطر همینه خدا تا الان به من بچه نداده نخاسته من مادر بشم و بچه یتیم بشه.
ایشالا خدا به حرف من گوش میکنه عمر منو کوتاه میکنه توام میری با مادرخواهرات زندگی میکنی هرکاری دارن براشون انجام میدی این حس عذاب وجدانت کم بشه بالاخره همه میمیرن مادرتم چیزیش شد سه تا خواهراتو شوهر دادی برو یه زن بگیر برعکس من باشه ایشالا پیدا هم میکنی مطیع باشه مثل من زخم زبون نزنه چاقو تو قلبن تو نزنه اونوقت کنارش خوشبخت باشی و بقول خودت ریشات سفید نشه کنارش و حس پدر بودنم تجربه کنی....
وقتی خودم احساس بدبختی میکنم توام اذیت میکنم چه فایده ای داره زنده موندن من؟!