دختردایی من با یک پسری آشنا شد همین تو عید یعنی عمر رابطه شون به یک ماه هم نمی‌رسه پسره ۲۴ سالشه و قصدش ازدواجه منتهی بشدت اعتماد به نفسش بالاست دخترداییم زنگ زده بود بهم گریه که دیشب بهش پیام دادم امروز عصر جواب داده یک کلام گفتم کجا بودی چقدر دیر جواب دادی یهو ویس فرستاده با لحن عصبانی و صدای بلند که چه جوری به خودت اجازه میدی من بازخواست کنی مگه کی هستی شما که تا این حد از حریمت رد میشی ! اینم گفته عزیزم مگه چی گفتم اینم فقط پیام داده که خودت برای من لوس نکن عزیزم عزیزم واقعا من هیچ منطقی تو رفتار پسر نمی بینم و بنظرم بشدت پررو و از خودمتشکره حالا فکر کرده چون دانشجوی پزشکی هست خیلی دیگه کسیِ
به دختر داییم میگم ولش کن واقعا این الان که این طوریه دو روز دیگه که برید سر خونه زندگی تون کتکتم میزنه
پرررووووو بودن
اه گنده دماغ
سلام لیلا جون دلم واست تنگ شده بود احتمالا هم پسره خود شیفتس بی نهایت هم اینکه دختر داییت خودشو خیلی وابسته تشون داده فکر هم نمیکنم پسره قصدش واقعا ازدواج باشه ادمی که قصد ازدواج داره محتاط تر عمل میکنه
چه بی ادب 
اوه اوه چه بى ادب
احتمالا از یه مرکز روان درمانی فرار کرده ! 
وااا حالش خوب نیست پسره😐😐😐😐
وای حریمش چقدر بزرگه نمیشه ازش سوال پرسید
سرِ خونه زندگی؟؟؟ یه جوجه ی 24 ساله دانشجو مگه به ازدواجم میتونه فک کنه؟؟؟بگو کات کنه باهاش
پسره نمیخوادش بابا ،زندگی چیه
وااا. فکر کنم بهونه کرده با دختر داییت کات کنه
من بودم 4 تا فحش آبدار براش مینوشتم و بلاکش میکردم که نتونه جواب بده و بسوزه
نه تنها بى ادبه سرشم جاهاى دیگه گرمه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
