بعدش بطری آبی که راننده آژانس خورده بود گفت آب میخام ابت بده بخورم راننده آژانس هم گفت دهنیه گفت عیب نداره 🤕
بعدش آنقدر از خودش و خانوادش تعریف که ما اینجوری هستیم اونجوری هستیم هر ده دقیقه هم یه یکی زنگ میزد قربون صدقش میرفت به راننده آژانس نگاه میکرد 😒 وای یعنی هیچوقت این چیزا به چشم ندیده بودم