همسر من بشدت ادم زورگو، بدبینیه
دست بزن داره تا چند وقت پیش بدجور منو میزد
سر هر بهانه کوچکی میزد تا اینکه به خانواده اش گفتم طلاق میخوام خانواده شم از خدا خواسته قبول کردن که باهام همکاری کنن حتی مهرمو بدن و یه کار پاره وقت برام جور کنن که هم درس بخونم هم بتونم مستقل زندگی کنم همسرم وقتی فهمید به شدت کتکم زد و تهدیدم کرد
بعد از چند روز باهم حرف زدیم تعهد داد کمتر کتک کاری کنه و بذاره درسم رو بخونم
نزدیک دو ماهه که کمتر دعوامون شده
منی که یه شب در میون بدجورکتک میخوردم
توی این دو ماه خیلی کم در حد یه سیلی خوردم
کمتر بهم گیر میده
تفریحاتمون بیشتر شده، نمیدونم این تغییرات رو باور کنم و دلخوش باشم یا نه
همش میترسم یه اتفاق بد بیوفته
خانواده شم دیگه چیزی از طلاق نگفتن نمیدونم شاید همسرم تهدیدشون کرده
ولی اونا خیلی اصرار به طلاق مون داشتن
شما باشین چیکار میکنید به زندگی با این مرد امیدوار میشین
من برای طلاق گرفتن مطمئن بودم ولی الان دو دل شدم
میترسم بار دیگه مجبور به طلاق بشم خانواده اش حمایتم نکنن