سلام همگی میخام تجربه ی بارداری موفقمو بعد از دو بارداری خارج رحم براتون بگم امیدوارم خدا نصیب هیچکس نکنه حتی دشمنمون ان شاءالله در حال حاضر۳۵سالمه یه پسر ۸ساله دارم و بعد اون مرداد سال ۹۲اولین بارداری خارج رحم رو تجربه کردم بعد مثبت شدن بی بی چک خیلی خوشحال بودم که با یه اقدام باردار شده بودم و نوبت گرفته بودم برای دکتر برای هفته ی بعد روز دوشنبش جمعه ی قبلش بادرد شکمی روبرو شدم خونه ی مامانم بودم که همه تقریبا گفتن طبیعیه چون اصلا اسم ای پی به گوش هیچکدوممون نخورده بود دردم بعد ۱ساعت کم شد درد داشتم خیلی کم و گهگاهی تا اینکه دوشنبه صبح شد و من عصرش نوبت دکتر داشتم وای ظهر از شدت درد به مردن رسیدم اصلا رو زمین یا رو مبل نمیتونستم بشینم درد مقعد شدید داشتم و سمت چپ شکم فقط،جیغ میکشیدم رفتم بیمارستان بیمارستانی که رفتم مشکوک شدن خارج رحمی فرستادنم سونو واژینال خدا تا سونو دادم مردمو زنده شدم و تشخیص داد که توده ی در حال رشد تو لوله ی چپ جا خوش کرده برگشتم بیمارستان دکتر اومد بدون ازمایش منو اماده کردن برا عمل باز حتی خودشون لباسامو در اوردن دکتر گفت لولت ترکیده و خونریزی داخلی کردی گفتم از کجا متوجه شدین من تو سونو واژینال خونی ندیدم راه دیگه ای ای نداره جراحی نشم گفت خانم داری میمیری میخای چیکار کنی گفتم جراحی نمیخام بشم آش نخورده و دهن سوخته یعنی خدا به حالم رحم کرد پافشاری کردم و نزاشتم ببرنم اتاق عمل گفت مسئولیتت پای خودت برو بیمارستان فلان که ممکنه بادارو رفع کنن ولی خونریزی داخلی کردی اونجام جراحی میشی ولی برگردی اینجا دیگه جراحیت نمیکنیم و بیمارستان پذیرشت نمیکنه اینو که گفت یه نقطه امید تو دلم روشن شد اون موقع انگار خدا دنیا رو بهم داده بود که ممکنه جراحی نشم بارضایت خودم از بیمارستان اومدم بیرون و چون پیش دکترم نوبت گرفته بودم رفتم پیشش معاینم کرد متاسفانه یه کم خونریزی داشتم خیلی حالم بد بود گفت همین الان برو بستری شو دردام یه کم کمتر شده بود رفتم بیمارستان ازمایش خون گرفتن ازم خوشبختانه خونریزی داخلی نکرده بودم بتام ۳۶۰۰بود و همون شب اولین دوز دارو رو گرفتم و این شد ۱۰روز بیمارستان بستری بودم و ۵دوز دارو گرفتم تا بتام ۲۰شدو مرخص شدم و خداروشکر لولم حفظ شد دیگه جلوگیری داشتم تا اینکه زیر نظر متخصص سال ۹۳اقدام به بارداری کردم و متاسفانه دکترم عکس رنگی برام ننوشت و گفت مشکلی نداری برو اقدام و لازم نیست ۴ماه برام داروی کمک باروری نوشت ولی باردار نشدم ماه ۵هیچی ماه ششم طبیعی بدون دارو باردار شدم اخرای بهمن بوداما با لکه بینی متاسفانه متوجه شدم اینبارم خارج رحمه حتما که همینطورم بود تیتر بتا دادم ۲۹۵ دوروز بعد ۲۶۰ افت بتا داشتم رفتم سونو که متاسفانه هیچی ندیدن نه تو لوله ها نه تو رحم اینم بگم هر دوتا رو پنج هفته و ۴روز بستری شدم خلاصه باز راهی بیمارستان شدم و بستری تیتر بتا دادم بتام شد ۱۶۰ خونریزی داخلی نداشتم فقط افت بتا داشتم که دکتر امیدوارم کرده بود که داره دفع میشه و دارو نگرفتم ولی تحت نظر باید میبودم بالاخره با ضرب و زور یه توده ای سمت راستم تو حفره ی شکمی پیدا کردن و گفتن اینجا جا خوش کرده درکمال ناباوری روز پنجم بستری تیتر بتای من شد ۶۰۰ خدا دنیا روسرم خراب شد اخه چرا انقد باید میرفت بالا اخه داروهای قبل عوارضشون رو چشمام تاثیر گذاشته بود و تا یک ماه تا فاصله ی ۵متری به بعد اصلا نمیدیدم باز میترسیدم راضی نمیشدم دارو بگیرم به هر حال تا ۱۲شب دکتر و پرستارا باهام صحبت کردن و راضی شدم اولین دوز دارو رو گرفتم و خوشبختانه جواب داد این بارم ۳دوز دارو گرفتم و بعد ۱۰روز با بتای ۹۰با رضایت خودم از بیمارستان ترخیص شدم خدا به حق ائمه ی اطهار واسه هیچ کس پیش نیاره خدایی خیلی سخته اونجا یه پرستار بهم گفته بود حتما برو یزد واسه درمان و هواگیری ولی چون هزینه ها سنگین بود نتونستم برم توی شهرم درمانو شروع کردم رفتم اول پیش یه دکتر که فوق تخصص نازایی و ای وی اف بود گفت خانم سمیرا شما فقط،ای وی اف، فردا عصرم بستری بشو تا لاپرا کنم وکلی ازمایش برام نوشت که فرداش انجام بدم گفتم عکس رنگی نمینوسین اول گفت کارت از عکس رنگی و بارداری طبیعی گذشته فقط ای وی اف دلم شکست از مطب اومدم بیرون تو دلم آه کشیدم گفتم این همه هزینه رو از کجا بیارم اخه بازم دلم روشن بود تو دلم خطاب به دکتر گفتم مگه تو خدایی از اینده خبر داری من به لطف و قدرت خدا ایمان دارم و صبر میکنم خلاصه عید شد و گذشت و من اردیبهشت باز رفتم پیش یه دکتر دیگه برام عکس رنگی نوشت رفتم عکس و گفتند هر دوتا لوله باز هستن و سالم که ای کاش اینجا نرفته بودم خیر سرم جای مطمعن رفتم ۵ماه بعد عکس اقداممو شروع کردم اخه میترسیدم باز خارج رحم بشه و خدا انگار بازم اینجا بهم رحم کرد که من جلوگیری داشته باشم خلاصه اقداممو شروع کردم پریودام خیلی
امضای من مهم نیست ،امضای «خـــ🌺ــــدا»پای تمام آرزوهاتون.