2733
2734
عنوان

برگشت به اکس

464 بازدید | 8 پست

سلام بچه ها 

راستش من پارسال بایه پسری اشناشدم که چندماهی رفیق بودیم تااینکه من ازش خوشم امد و بهش گفتم(به اصرار دوستم)  و اونم گفت که همین حس و بهم داشته اما میترسیده که بگه و ردش کنم و رفاقتمون خرابشه 

حالا جداازهمه اینا ماباهم رفتیم تورابطه و خب خوب بودیم باهم به خط قرمزام احترام میزاشت دوسم داشت

امایه دفعه سرد شد اول گفت بخاطر امتحاناست (بهش حق دادم چون رشتش سخت بود) ولی خب حتی وقتی امتحاناشم تموم شد بازهمونجوری بودو یه روز گفتم پیام ندم که ببینم کی یادم میوفته و 2روز پیام نداد بهم و بعدشم خیلی شاکی بود انگار اونم منتظر حرکتی از سمت من بود خلاصه که بعداز این سردیاش یت دفعه گفت شرایط رابطه رو نداره و خاست که جدا شیم منم قبول کردم چون نمیخاستم غرورم بکشنه 

الان 3ماهی هست که جداشدیم و من واقعا مثل همون اوایل دلتنگشم و دوسش دارم میخاستم ازتون نظر بپرسم بنظرتون بهش پیام بدم که برگردیم؟ 

دوستم مخالفت ولی خب احساس میکنم حسادت میکرد(خیلی جاها به چشم دیدم)  

تو همین نی نی سایت یاد گرفتم که چیزی رو که بالا آوردی دوباره میری سمتش؟! 

گفت ای موسی ز من می‌جو پناه/با دهانی که نکردی تو گناه/گفت موسی من ندارم آن دهان/گفت ما را از دهان غیر خوان. ماشاءالله لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ. ممنونم که این ذکرو برای حاجت روا شدنم خوندی🙏💚


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2742

هیچ چقت به رابطه ی تموم شده برنگرد

بار اول عاشق خودش شدی

ولی بار دوم‌مطمئن باش عاشق خاطراتی که باهاش ساختی شدی که میخوای برگردی

من مبتلا به شیرین ترین بیماری جهان هستم احتمالا در این جهان مورچه ها من را بیشتر از شما دوست دارند عده ای از درد من نانی میخورند هم دردانم پیر زنانی فرتوت هستند در بیست سالِ زندگی اَم هزاران هزار بار انسولین زده ام درحالی که نه شجاع هستم و نه قوی اتفاقا بیدی هستم که با هر بادی میلرزد من فقط مجبور هستم بر خلاف تصورتان در ایجاد بیماری ام هیچ نقشی نداشتم ولی بارها بابت آن سرزنش شدم، اکنون قطعا این را می دانم که عذاب کشیدن بابت چیزی که هیچ نقشی در به وجود آمدنش نداشتم سخت ترین چیزی بود که می توانستم در طول زندگی تجربه کنم از لحظه لحظه ی حسرت های زندگی ام مینویسم از نون خامه ای های پشت شیشه ی شیرینی فروشی پاستیلای رنگی رنگی آب نباتای پرتقالی شیرطالبیِ غلیظ مربای آلبالو شیرین پلو سیب زمینی سرخ کرده با سس کچاب از باقلوا از بستنی و از خندیدن که هیچ کدام در زندگیِ من نقشی نداشتند دوست عزیز من سلام صرفا جهت یادآوردی تو سیندرلا نیستی هیچ پسری برای پیدا کردنت کفشتو پای کل دخترای شهر نمیکنه بلکه باهاش ازدواج کنی و از بدبختی نجات پیدا کنی و همینطور امپراطور کوزکو نیستی که وقتی گند زدی پاشا برای برگردوندن همه چیز به شرایط عادی تلاش کنه تو توی انیمیشن جنی و دوازده پرنسس زندگی نمیکنی که یه سرزمین از کف اتاقت باز بشه از مشکلاتت فرار کنی ما جوگاردنری نداریم که متقاعدمون کنه زندگی قشنگه(روح)و بینگ بانگی نداریم که برای شاد بودنمون خودشو به دست فراموشی بسپره(#واقعیت)
2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687