[[[ بسمــــ الله الـرحمـن الـرحیـمـــ ]]] سلام بر خانومهای عزیز و مهــــربون این تاپیک جهت گشایش گره های کوچیک و بزرگـــ شما احداث شده سوال و جوابهایی که به خانومهای محجبه و متدین مربوط میشه.. از مسائل شرعی بگیرین تا مسائل خانوادگی و هر چیزی که ذهن دوستان عزیز محجبه و متدین رو مشغووول میکنه و بهشون ربط داره! اگر سوالی داشتین که به مذهبی بودن شما برمیگشت و نمیدونستین از کی راهنمایی بگیرین تا به جواب برسین.. یا نیاز به مشورت در امور خانواده یا رفت و آمد با دییییگران داشتین.. یا ... همه رو اینجا،از دوستاتون بپرسین،تا به امید خدا با استفاده از تجربیاتشون به جواب برسین. +لطفا واسه تبریک تاپیک جدیدمون فقط این پست رو لایک کنید. ++ تاپیکهایی که جمعمون جمع ه: خانوم های خوشتیپ محجبه همه بیاین تو 5 http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=900639 همسفرهای آسمانی(راه و رسم بندگی) http://www.ninisite.com/discussion/thread asp?threadID=900639
تاپیک جدید مبارکککککککککک
پرستوجونم سلامممممم!!!!!! فکر کنم سوالات زیادی که برای بعضی بچه ها پیش میومد باعث شد این تاپیکو بزنی.....اگه یادت باشه یکی ازکسانی که سوال میپرسیدن خودم بودم!!!! خب پس سوالمو میپرسم و امیدوارم مطابق با هدفی که در این تاپیک داری باشه اگه بی ربطه بگو حتما پاک میکنم
راستش من قبلا هم گفتم بهتون بعضی از ماها فرهنگ اصیل اسلامی رو در زندگی مون رعایت نمیکنیم یعنی بهمون اموزش ندادن مادرامون و پدرامون.....دوست دارم اینجا مشکلات روزمرمونو بگیم و با کمک هم بفهمیم کدومش طبق دین و عقله و کدومش زاییده تفکر متعصب و غلط ما. مثلا اینکه کجا گذشت خوبه کجا خوب نیست. کجا رضای خدا واقعا رضای خداست. میخوام یه چیزی بگم من سالها فکر میکردم تواضع یعنی کوبیدن خودم و تعریف کردن از بقیه. و مدام چندین سال در جمع فامیل همسرم راحت از بدی های خودم میگفتم و اگه در بقیه خصلتی میدیدم ازش تعریف میکردم حتی اگه ته دلم اون نبود. بعد یه حدیث شنیدم یا یه روایت که مفهومش این بود که نه خودتون رو تحقیر کنید و نه از خودتو خودستایی کنید...... و جمله ای دیگه از معصوم که میگفت بدترین افراد متملقین و چاپلوسین هستن..... و جمله دیگه اینکه دوست تو کسی است که عیوبت رو بهت میگه. با توجه و تمرکز روی این جملات فهمیدم ازین به بعد نباید خودم رو پائین بگیرم و از بقیه مدام تعریف کنم.و اگه عیبی در دیگران دیدم اگه پرسیدن بهشون بگم. الان فکر میکنم راحتتر زندگی میکنم. البته هنوز ملکه ذهنم نشده و نیاز به تمرین دارم.
راستش من قبلا هم گفتم بهتون بعضی از ماها فرهنگ اصیل اسلامی رو در زندگی مون رعایت نمیکنیم یعنی بهمون اموزش ندادن مادرامون و پدرامون.....دوست دارم اینجا مشکلات روزمرمونو بگیم و با کمک هم بفهمیم کدومش طبق دین و عقله و کدومش زاییده تفکر متعصب و غلط ما. مثلا اینکه کجا گذشت خوبه کجا خوب نیست. کجا رضای خدا واقعا رضای خداست. میخوام یه چیزی بگم من سالها فکر میکردم تواضع یعنی کوبیدن خودم و تعریف کردن از بقیه. و مدام چندین سال در جمع فامیل همسرم راحت از بدی های خودم میگفتم و اگه در بقیه خصلتی میدیدم ازش تعریف میکردم حتی اگه ته دلم اون نبود. بعد یه حدیث شنیدم یا یه روایت که مفهومش این بود که نه خودتون رو تحقیر کنید و نه از خودتو خودستایی کنید...... و جمله ای دیگه از معصوم که میگفت بدترین افراد متملقین و چاپلوسین هستن..... و جمله دیگه اینکه دوست تو کسی است که عیوبت رو بهت میگه. با توجه و تمرکز روی این جملات فهمیدم ازین به بعد نباید خودم رو پائین بگیرم و از بقیه مدام تعریف کنم.و اگه عیبی در دیگران دیدم اگه پرسیدن بهشون بگم. الان فکر میکنم راحتتر زندگی میکنم. البته هنوز ملکه ذهنم نشده و نیاز به تمرین دارم.
بیتا جونم سلام. به خوب موردی اشاره کردی. کم پیش اومده بود بهش دقت کنم
حالا سوال من: من در خونواده ای بزرگ شدم که خیلی اهل مراعات دیگران بودن خیلی از خودمون تعریف نمیکردیم.....و به نظر بقیه احترام میزاشتیم و حتی نمیتونم حقمو از کسی بگیرم و بی سروزبونم. حالا اومدم با خونواده ای وصلت کردم که بخاطر پرجعیت بودن توجه به اعتقادات بقیه براشون بی معنیه و ادمو درسته قورت میدن و سروزبون دارن. من از اول با دید مثبت وارد این خونواده شدم ولی بمرور دیدم خیلی زیادی از خودشون تعریف و تمجید میکنن و بقیرو میکوبن..... از پخت و پز گرفته تا سرووضع ظاهر.....و خیلی سر این مسائل پیش پا افتاده بحث میکنن. حالا دچار دوگانگی شدم اگه منم تک و توک پیششون از خودم تعریف کنم خودستاییه؟؟؟؟اخه یه جوری ان کلا متوجه متانت و سادگی طرف مقابلشون نمیشن و باید حتما جلوشون مثل خودشون رفتار کنی. نمیودنم چه کنم.اعتماد بنفسم بشدت پائین اومده.میان از همه خونه زندگی من ایراد میگیرن البته غ مستقیم مثلا میگن چقدر اینجا کثیفه....اگه بیای خونه منو ببینی....یه لحظه نمیزارم کثیفی تو خونم بشینه. من نمیدونم دیگه چه کنم. همسرم میگه پشت گوش بنداز..اصلا ارزش نداره فکرتو مشغول کنی. ولی من فکرم مشغول میشه.و هر وقت میخوان بیان عزا میگیرم.
+ممنون مصی جونم +بیتا جان خوب موضوعی رو مطرح کردی! مشکلات روزمره و تطابقش با دین .. در مورد تواضع هم خیلی ظریف و دقیق متذکر شدی..ممنون. منتظر سوالایی که گفتی، هستیم.
بیتا جان سوالتو می درکم!! :) منم با این تیپ اشخاص سروکار داشتم.. به نظرم اول اینکه از هرکسی به اندازه ی عقل و درکش انتظار داشته باش.. شاید اون بندگان خدا دیدشون از حرف زدن با آدمهای دیگه در همین حده.فکر میکنن که خوبی آدمها به اینه که از این و اون ایراد بگیرن و از خودشون تعریف کنن(البته این خودش نشونه ی خود کم بینی ه .. یعنی شخص فکر میکنه کم ارزشه و برای اینکه به چشم دیگران بیاد ، اونها را پایین میشماره و از خودش تمجید میکنه.) دوم اینکه به حرف همسرت هم توجه کن چون ایشون بیشتر از تو خانواده و اطرافیانش رو میشناسه و جدای از این مسئله، توجه به حرف دیگران باعث میشه که توی ذهنت یک ملکه ای بهت بگه (تو کم کاری- تو مشکل داری- تو ضعیفی و ...) .یعنی به مرور زمان همین اعتماد به نفسی که داری رو هم از دست میدی. سوم اینکه از خودت تعریف نکن .. بلکه سعی کن بهترین شرایط رو فراهم کنی و در بهترین وضع باهاشون روبرو بشی.با اینکار خود به خود براشون جا میفته که دیگه جایی برای ایراد گرفتن ندارن. و در آخر اینکه سعی کن روز به روز ایمانت رو قویتر کنی تا اثر حرف دیگران در تو کم و کمتر بشه.. و ذکری که توی این لینک با شرایطش گفتیم رو در مواجهه با آدمهایی که میخوای از زبانشون در امان باشی بگو : http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=812073
کی میخاد عکس بزاره
من سوا دارم پرستو فکر کنم تو بتونی جواب بدی آخه تو یه تاپیک دیدم که گفتی تو عروسی خانم فاطمه زهرا س دف نبوده? میشه برام توضبح بدی چون من تو یه مجله با منابع معتبر توش خوندم! فقط سوال نکن چی بود که نمیدونم چون حدود ۱۰ سال پیش بوده!یادم نمیاد
من سوا دارم پرستو فکر کنم تو بتونی جواب بدی آخه تو یه تاپیک دیدم که گفتی تو عروسی خانم فاطمه زهرا س دف نبوده? میشه برام توضبح بدی چون من تو یه مجله با منابع معتبر توش خوندم! فقط سوال نکن چی بود که نمیدونم چون حدود ۱۰ سال پیش بوده!یادم نمیاد
آوا جان کسی نمیخاد عکس بزاره :) در مورد سوالت اون لینک رو برای جواب چنین سوالی توی اون تاپیک گذاشتم.. اینها رو هم ببین: http://www.tadabbor.org/print.aspx?Page=Article&AID=1382 http://porseman.org/q/show.aspx?id=183466
سلام. صحبتهاتون در باره تواضع رو که خودم یه روایت یادم اومد که توش می گفت یکی از جاهایی که مجازه تکبر کنی جلوی آدم متکبره! یعنی وقتی طرفت خیلی مغرور و متکبره نباید خودتو دست کم بگیری. اصل حدیث رو یادم نیست پیدا کردم میام میگم.
پرستوجان مممنونم بخاطر جواب خوبت!! یعنی منظورت اینه که در همه چیزیعنی ظاهر خودم و خونه و اخلاقیات و هرچیزی که محل ایرادگرفتن اونهاست روی خودم کار کنم و به بهترین وجه به خودم برسم.؟ حالا سوالم اینه که این کار من توجیهش چیه؟یعنی چجوری میتونم این کارهامو درجهت رضای خدا انجام بدم؟
اخه هروقت اونها میان خونمون من خیلی بیشتر از هرروز خونرو تمیز میکنم چون کلا تمیزیشون روبه وسواسیه.اونوقت همسرم میگه چرا انقدر به خودت فشار میاری؟؟؟ اگه فشارنیارم بی شک نیومده ایرادوگرفتن. اگه به خودم فشاربیارم هم همسرم ناراحت میشه میگه داریخ ودتو اذیت میکنی. اخه اونها بچه کوچیک ندارن مثل من.ولی من بچه کوچیک دارم که خیلی وابسته اس و نمیزاره دائم درحال تمیزکاری باشم.
وقتی همین حرفو به اونها میزنم میگن ماهم بچه کوچیک داشتیم ولی نمیزاشتیم ذره ای خونمون کثیف بشه!!!! کلا اهل درک کردن نیستن و نمیخوان جلوی طرف کم بیارن اونقت رابطه بااین ادمهاباعث میشه من بجای رابطه سالم فامیلی که میتونه رشددهنده باشه دائم افکارم مشغول ایرادای اونهاباشه. البته رابطمو کم کردم اما نمیشه قطع کنیم.اینجوری تنهامیمونیم.
سلام.ممنون سوده جان.درسته،ممنون از تذکرت. توضیح حاج آقا فرحزاد در مورد جواز تکبر :"در روایت داریم که تکبر ورزیدن به افراد خودخواه عبادت است یا داریم که با افراد متکبر، متکبرانه برخورد کنید. این از موارد خاص است. اگر تکبر ورزیدن با افراد متکبر باعث بشود که متکبر از تکبرش بیرون بیاید و اصلاح شود، تکبر ورزیدن مانعی ندارد. وقتی جواز تکبر صادر شده است منظور این نیست که ما واقعا خودمان را بالا ببینیم بلکه منظور این است که ما شبیه سازی کنیم یعنی خودمان را به مغرور بودن بزنیم نه اینکه واقعا مغروربشویم." جسارتا به نظرم کسی که فکر کنه با تکبر ورزیدن (حتی در برابر آدمهای متکبر) این حس برتر بودن در وجودش ریشه میکنه، بهتره با احتیاط وارد این موضع بشه.. بیتا جان هرکسی نسبت به خودش و نفسش آگاهی بیشتری داره...اگر فکر میکنی با تکبر داشتن نسبت به اونها دچار مشکل نمیشی، این راه رو هم امتحان کن.وقتی اونها شروع به بدگویی کردن،عکس العمل غ مستقیم نشون بده و حرف اونها رو خنثی کن.. ++سایر دوستان نظری ندارند؟؟؟ قراره همه خاموش باشند؟؟ شرط اسپم نگذاشتن رو از قانون تاپیک برداشتیما...بیاین صحبت کنین..
بیتا جان من شدیدا درکت میکنم!!یه عزیزی داریم که دقیقا شبیه اقوام شماست... من هم وقتی ایراد بگیرن،دلیلم رو میارم.حالا اگر قبول کردن که کردن اگر هم قبول نکردن مهم نیست!مهم وجدان خود ماست!! دیگه اینکه در مورد تمیزی سعیت رو بکن که همیشه خونه رو تمیییز نگه داری تا وقتی میان اذیت نشی..هروقت خونه داشت کثیف میشد،سریع تمیزش کن که نمونه برای آینده(اون عزیز ما شیوه ش اینجوریه برای تمیزی!) .البته میدونم که با بچه خیلی سخته.. ولی چون دور و بریات اکثرا اینطورین، سعی کن به این روش خودتو عادت بدی.. به اضافه اینکه با اینکار دیگه همسرت فکر نمیکنه داری به خودت فشار میاری..
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
38 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
