من به شوهرم گفتم هر کسی باید بره سراغ لیاقت خودش
یکی لیاقتش خانم پاکه
یکی لیاقتش خانومی که دستمالی هزار نفره
بعد گفتم کسی که بخواد بره باید با خنده و خوشی راهیش کنی برع
موندی رو دق بدی میمونه رفتنی رو اسیر و عبید کنی میره
البته اذیتم میکنه گفتم اینارو دیونه نیستم خودبه خود چرت و پرت بگم
حتی گفتم با رفتنت خوشحال میشم چون تکلیفم مشخص میشه تا جونم میتونم کار پیدا کنم