ابروم جلوی شوهرم رفت

چیزی که من از تاپیک های شما برداشت کردم اینه که حس میکنم همسرتون کاملا دانسته به ازدواج با شما تن داده و شرایط شما میدونسته ولی شما انگار قبل ازدواج به این مسائل فکر نکردی که ازدواج با کسی که از لحاظ مسائل خانوادگی و اجتماعی هم سطح  نیستید دردسر ممکنه داشته باشه سریعا وارد زندگی مشترک شدی والان ترس از دست دادن دادی و دائما ناراحت از رفتار اعضای خانوادتو ن نسبت به همسرتون یا خودتون

شما باید قبل ازدواج جلسات مشاوره خانواده می‌رفتید واگه رفتید و الان وضع تون اینطوریه بنظرم حتما حتما با یه مشاور صحبت کنید تا اینکه اینجا تاپیک بزنید و از بقیه نظر و راهکار بخواید مطمئنا یه مشاور راهنمای خیلی بهتریه

آهان خوب پس شما از نظر تحصیلاتی یک سطح هستین یا یجورایی بالاتر هم هستین....احتمالا خوشگلتر  از آقا هم هستین...پس به نظر من شما کمبودی ندارین که همسرتون بخواد به خاطر رفتار پدرتون سرزنشتون کنه سعی کنید خودتون را جلوی همسرتون شکننده نشون ندین....نمیدونم پدرتون چجور ادمی بوده نمی خوام قضاوت کنم ولی از این چیزهای که توی تاپیکتتون تعریف کردین متاسفانه ادم خوبی نبوده حالا به چه دلایلی اینقدر بد بوده خدا می دونه...چاره ای نیست بالاخره بعضی ناملایمت ها را باید تحمل کرد عوضش این نکته مثبت را در نظر بگیرید که خدا با شما بوده و شما الان دختر موفقی هستین و جایگاه اجتماعی و درامدی بالایی دارین چیزی که دیگران ندارین و شاید حسرتش را میخورن...

تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز .صبری که میکنی در مورد رفتارهای پدر و مادرت کلی برات حسنه نوشته میشه عزیزم تو دختر خوبی هستی خوبی که میکنی جای دوری نمیره صد برابر به خودت برمیگرده 

در جریان تاپیکهات هستم 

پدرت و مادرت زندگی پر آسیبی داشتن و این نتایجش هست خدا کمکشون کنه این دنیا هر چی خوشی داره رنج هم داره 

قبلاکاربری دیگه داشتی

 من خیلی دوست دارم که انقدر پرتلاشی تو دختر قوی هستی .اشکال نداره این روزها میگذره ولی چیزی که به یادگار میمونه برای خودت در این دنیا و اون دنیا همین کمک‌هایی که به پدرت و مادرت میکنی هر چقدر که اخلاقشان بد باشه ولی تو وظیفه فرزندیتو انجام دادی و حداقلش پیش نفس خودت سرشکسته نمیشی 

 من کلی ازت درسها گرفتم و خیلی دنبالت گشتم تا اتفاقی دیروز  پیدات کردم عزیزم 

فقط یه چیز بگم بسیار مواظب روابط خودت و همسرت باش بهش محبت کن و نزار ناراحتیت رو ببینه مردها زن شاد و سر زنده دوست دارن

احترام پدرت ومادرت رو هم پیش شوهرت  حفظ کن هرچی که بد بودن و بد کردن نیای پیش شوهرت بکوبونیشون که بعدا نزنه تو سرت حالا هی بگو شوهرم خوبه ولی آدمیزاده دیگه 

اگه عصبانی بود از دست پدرت ابراز کرد حرفی نزن به نظرم نه پشت پدرتو بگیر و نه زمین بزار سکوت کن و با آرامش و اندکی تاسف  در نهایت بگو اون مریضه و تو حال خودش نیست ما وظیفه  فرزندیمون رو داریم  انجام میدیم در قبال پدرم خدا خودش میبینه   

عزیزم من شما رو فک کنم قبلاً هم تو سایت می‌شناختم و تاپیکاتو دیده بوده .... 

تو باید یه فاصله زیادی بین خانوادت و همسرت ایجاد کنی اصلا چرا باید شوهرت بره بالاسر پدرت وقتی می‌دونی مشکل داره و دردسر ایجاد می‌کنه ... داری زندگی که این همه براش زحمت کشیدی رو خراب میکنی ... به نظر همسرت واقعا آدم خوبی هست که تا الان کنار اومده ولی هرکیم باشه یه جایی کم میاره پس برای زندگیت تلاش کن و خانوم شادتر و سرزنده تری باش و انقد نزار مشکلات خانوادت روی زندگی دونفره تون تاثیر بذاره ... تا همسرت هم حس رضایت داشته باشه 

واقعا از ته قلبم برات شادی و خوشبختی آرزو میکنم 🤍🫂