مامانم خیلی رُکه بهشون گفت شما خونه من میاید ضرر من هستید هر دفعه یچی میشه خونه من نیاید
و واقعا از موقعی ک نمیان خونمون پیشرفت کردیم خونمون جایی که بود اونا میدونستن کجاست مامانم کاری کرد بابام از اونجا بلند شیم جای دیگ خونه بخریم ک راحت شدیم آدرس هیچی ندارن بیرون جایی برم اگ ببینمشون انگار واسم غریبه هستن سلام نمیکنم هیچی رد میشم