2733
2739
عنوان

دلگیری از شوهرم . کمک میخوام

| مشاهده متن کامل بحث + 4771 بازدید | 42 پست
اوکی . ممنون از راهنماییاتون انشالله رابطمون خوب بشه یه ماه دیگه میره سربازی ا. من واقعا دوسش دارم میخوام هرچی نیاز دارم رو شوهرم رارضا کنه تا کسه دیگه از روری که خواب یه مرد رو دیدم که تو خواب عاشقش شده بودم ازون روز به بعد تلنگر لهم خورده . میترسم . نمیخوام آدمی باشم که نامردی کنم . خودم از خودم میترسم. هرچند آدمیم که اگه یه شب شوهرم قهر کنه از ترس اینکه ملایکه لعنتم نکنن همون شب من عذر میخواستم و آشتی میکردم . نمیخوام حسرت زندگیه بقیه رو بخورم میخوام زندگیم اون چیزی بشه که میخوام

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

نه لعنت ملائکه چیه؟ اصلا سعی کن کمتر و کمتر عذرخواهی کنی. عزیزم دیگه حرف رو پیش نکش و فقط رو هدفت تمرکز کن مطمئنم درست میشه. از طرفی هم فکر نکن میشه مثل بعضی از ادمای رمانتیکا. به همون کمی تغییر هم دلخوش کن.
زندگی تابلو نقاشی ست نه مسئله ریاضی ازش لذت ببر بهش فکر نکن!
2731
منم باردارم ،همش حس میکنم هیچی برام کادو نمیگیره. ازالان دلخورم. ولی اگه اینکارو کنه با همه علاقم بهش فکرنکنم ازیادبره تا آخرعمر تو دلم میمونه و ضربه روحی بدی میخورم. مرده شور ببرتشون با این قلب یخشون
خدایا شکرت بابت همه مهربونیات
آزاده جون منم شوهرم بهم نمیگه دوست دارم ،همیشه میگه من بارفتارم میگم. ولی نمیفهمن که ما زنها شنیدن رو دوس داریم. بعضی وقتا بعض میکنم براش حساب میکنم که آخرین بار کی بهم گفتی که دوسم داری بعدشم یه دل سیر اشک میریزم جوری که انگار کتکم زده
خدایا شکرت بابت همه مهربونیات
2740
عزیزم منم مثل شما هستم.البته شوهرم مخبت زیاد میکنه ولی تو مادو خریدن خیلی تنبله.و به نظرش خیلی مناسبت ها مهم نیستن.منم اوایل خیلی ناراحت میشدم ولی الان خودم از قبل راجع به کادو باهاش حرف میزنم و تفریبا بهش میگم که چی میخوام.دیگع منظر نمیمونم که خودش بیاد و چیزی نخره و من ناراحت بشم.خودم هم مثل خودش شدم.یا نمیخرم یا از قبل بهش میگم چی میهوام بخزم.خلاصه دیگه از فاز سوپرایز کردن در اومدم چون شوهرم اصلا اهل این کارا نیست.
نه سمیه جون اصلا حرفی نزد منم کاملا سرد باهاش برخورد میکنم . دیر وز سالگرد عقد جاریم بود تو واتس آپمون عکس کادویه شوهرشو گذاشته بود برادر شوهرم بمناسبت عقدشون جوجه اردک خررریده بود سزده تا . شب به شوهرم گفتم . بیست و ددومم سالگرد عقد ماست اما فکر کنم اصلا یادشم نباشه. اصلا حرفی نمیزنه انگار ناراحت بودن و نبودنم براش فرقی نمیکنه از کادویه داداشش وقتی فهمید یکم جا خورد اما خودش انگار نه انگار .
برعکس شوهرم برادر شوهرم کادو گرفتن و مناسبتا خیلیمهمه براش اما جاریم نه اصلا مهم نیست . من وقتی کادو واسه شوهرم میگرفتم برادر شوهرم ناراحت میشد و به زنش میگفت تو که ازین کارابلد نیستی کاملا برعکسیم..
از وقتی اومد باهم حرف میزدیم اما سرد برخورد میکردم بدون توجه و بغل و بوسی . تا اینکه خودش گفت بیا بغلم . تو بغل گرفت منو فقط همین دیگه حرفی نزد و بعد چند لحظه من پاشدم دنبال دخترم .
آزاده شوهر منم مثل مال تو فروردینی هم هست. من براش کادو میگیرم اما اون اصلا فقط تولدم کادو میده اونم چون مامان بابام میان و کادو میدن میخواد جلوشون خراب نشه وگرنه اهمیت نمیده
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687