اختلاف با شوهر و خانواده شوهر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 104 بازدید

با سلام و خسته نباشید خدمتتون.

من 21 سال و همسرم 28 ساله اس.یکسال نامزد بودیم و دو ساله عروسی کردیم.انتخاب خودش بودم و سنتی ازدواج کردیم.همسرم در دوران نامزدی خیلی خوب و وابسته بود بهم.کوچکترین بی احترامی بهم نمیکرد.ولی از وقتی عروسی کردیم به من اجازه رانندگی نمیده، فحاشی کردن در موقع دعوا از عادتاش شده.شکوندن وسائل در دعوا همیشه هست.اینبار سر مهمون رفتن خونه خواهرم آلبوم عکس و شاسی های عکس عروسیمونو پاره و شکونده.دارم دیوونه میشم کم کم افسردگی میگرم از دستش.هفته پیش سر خونه خواهر و بحث بیخود آلبومو  پاره کرد و فحاشی کرد صبرم لبریز شد و با وجود اینکه تا حالا به پدرم چیزی نگفته بودم از دعواهامون، زنگ زدم و پدرم اومد دنبالم و رفتم دو روز خونه مادرم.از طرفی از طلاق میترسه و  میدونم خیلی دوسم داره اومد دنبالم و گفت بدون من نمیتونه بدون بیاره.بماند که تو این دعوا با خانواده همسرم درگیر شدم و خیلی دخالت کرد مادرشوهرم(طبقه بالای مادرشوهراینا زندگی میکنیم) و چون تو یه ساختمونیم از تمامی دعواها و مسائل خبردار میشن.و اینکه همسرم کوچکترین مسایل و دعواهارو به مادرش اطلاع میده و ایشونم بسیار سیاستمدار هستن و همسرم فکر میکنه مادرش فرشته اس در صورتی که خیلی حسوده. و اینکه همسرم خیلی مسائل گذشته رو پیش میکشه و نمک به زخم ادم میزنه و وقتی میبینه رو چیزی حساسم بیشتر اذیتم میکنه.چیکار کنم که بهتر بشه و به خانوادش چیزی نگه و بذاره رانندگی کنم و کم تعصبی باشه؟توروخدا کمکم کنید دارم نابود میشم از دستش.

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز ممنونم از اینکه ما رو انتخاب کردید
به نظر می رسد با توجه به اینکه مدت کوتاهی از زندگی شما می گذرد اما حریم های شما در حال شکسته شدن است معنی این حرف این است که احترام متقابل بین شما حفظ نشده است که 50 درصد قضیه سهم شماست که باید این احترام نگاه داشته شود ضمنا چون از قبل حیطه ی آزادی و تفریح همدیگر را تهریف و مشخص نکرده اید بوجود آمدن چنین مشکلاتی کاملا طبیعی و قابل پیش بینی است .
به یاد داشته باشید که معمولا مردان زمانی که می خواهند نارضایتی شان را ابراز کنند متاسفانه به کنترل های بیرونی دست می زنند که این واکنشی است برای تسلیم طرف مقابل .
پیشنهاد می کنم که اگر امکان تغییر فضا و محل سکونت دارید در اولین فرصت فضای زندگیتون را تغییر بدهید.توصیه می شود ابتدا کمی به رفتارهای خودتان از زمان تخریب رابطه فکر کنید 
پیشنهاد می کنم بدون هیچ گونه جانبداری در قالب یک شرح حال فرایند تخریب رابطه تا زمان کنونی را فکر کنید و روی کاغذ بیاورید به این صورت خودآگاهی شما بیشتر می شود و بعدا نیز به مشاور حضوری بهتر می توانید وضعیت گذشته و کنونی تان را توضیح دهید. 
با تشکر 
نسترن بلک شاهی

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha