سلام من از اول که ازدواج کردم خانواده همسرم برام کم گذاشتن از لحاظ رسم ورسومات معمول،واین که وقتی هم که میرفتم خونه پدرهمسرم بهم کم محلی میکردن،وتا این که بعداز دوسال که عقد بودیم عروسی کردیم ،همسرم به شدت مخالف جشن عروسی بود تا باکلی کشمکش تصمیم براین شد که جشن بگیریم،ولی یه اتفاق افتاد که مجبور شدم قبول کنم که جشن نگیریم،ولی خب حسرتش دارم،یک سال از عروسیم میگذره ومن نمیتونم کم کاریهای شوهرم وخانوادش فراموش کنم،چن وقت پیش یه بحث با خانواده شوهرم داشتم بخاطر رفتار مادرش که ازخونش بیرونم کرد وحرف پدرش که خیلی حرف بدي بودو شوهرم در اونجا منو هیچ حساب کرد و طرف اوناروکرفت،واینا داره من وروزبه روز از شوهرم دور میکنه وبحث با خانوادش جوری بود  که دیگه نمیخوام برم خونشون،چیکارکنم فراموش کنم

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

باسلام
دوست عزيز اتفاقا شما به هيچ عنوان نبايد اين مسايل روفراموش كنيد بلكه بادقت به اونها توجه كنيدبا توجه به شرايط پيش اومده شما بايد براي خودتون مرز مشخص كنيد وازحريمتون محافظت كنيد هرچه بيشتر به اين مسايل بپردازيد ازهمسرتون دور ودورتر خواهيدشد پس روي زندگي ورابطه خوب باهمسرتون تمركز كنيد بايد قبول كنيد كه براي همسرتون به هرحال اونها خانواده ش هستن ونميتونيد ازشون توقع داشته باشيد كه ازشون حمايت نكنن پس سعي كنيد به جاي پرداختن ودامن زدن به اين مسايل شرايط روبپذيريد وبا فاصله گرفتن ازاين حواشي احترام خودتون روحفظ كنيد وفقط به فكر برقراري آرامش درزندگي تون باشيد هرچقدر براي اين مسايل وقت وانرژي بزاريد تموم نميشه پس وقت وانرژيتون روصرف بالا بردن كيفيت زندگي وارتباطتتون باهمسرتون كنيد بعد ازمدتي متوجه ميشيد خبري ازاين درگيري ها نخواهد بود وصادقانه بايد بگم اگر قصد پرداختن به اين مسايل روداريد همين الان ازهمسرتون جدابشيد چون بااين رويه درنهايت هم عزت نفستون ازبين خواهد رفت وهم مجبور به گذشتن اززندگي تون ميشيداگر  برنامه ها واهداف خودتون رودرزندگي دنبال كنيد اين مسايل به مرور كمرنگ وبي اهميت خواهند شد.
موفق باشيد

تجربه شما

login captcha

ممنون از پاسختون