2723

پشيموني بيش از حدم و بي حسي زيادي كه ايجاد شده

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 91 بازدید

سلام وقت بخير

خانم ٣٠ساله هستم يك دختر ٨ساله دارم كه ٤سال پيش به علت خيانت مكرر همسر سابقم تصميم به جدايي گرفتم

همسر سابق من پسر عموم بود و خيانت ايشون هم با يكي از افراد خانواده نزديك بود بخاطر همينم به شدت حواشي زيادي داشتم و جنگ رواني زيادي متحمل شدم وقتي ميديم بخاطر اين جدايي كل خانوادم از هم دور شدن حتي افراد درجه دوم هم دخيل اين ماجرا ها شدن…به شدت عذاب ميكشيدم و دركنار سوگواري طلاقم اين وضعيت نابسامات حالمو بيشتر بد ميكرد

بعد جداييم تصميم ب كار كردن گرفتم و چند وقتي كار ميكردم و باخانوادم زندگي ميكردم خداروشكر از نظر ظاهر و خانوادم خوب هستم وشاكرم …بنده يك خواستگار داشتم كه ازهمون روز اول زياد كششي ب ايشون نداشتم ولي اينقدر رفتن و اومدن و اصرار كردن كه متقاعد شدم شايد بهترين انتخاب من ازدواج با عقل و منطق باشه و حرفايي ك از ايشون ميشنيدم حس ميكردم نياز بنده زندگي با شخصي هست كه اول ازهمه به مادر بودنم و حس مسئوليتم به فرزندم بسيار اهميت ميده دوم اينكه تمام روحياتي ك من نيازمند بودم در زندگي داشته باشم ايشون تكميل داشته و با صحبت هاي اين آقا تصميم ب ازدواج گرفتم…

اما بعد از گذشت ٤٠روز فهميدم تمام حرفايي ك زدن فقط آموزش كلامي بود نه شخصيت ايشون من دنبال يك مرد آروم بودم و نيازمند يك محيط امن اما ايشون به شدت عصبي هستن طوري ك روز ٤٠عقدمون توي دعوا چاقو برداشتن و تهديد ب خودكشي يا كشتن من 

بعد مدتي با رفت و آمد دخترم ب شدت گير ميدادن و ميدن طوري ك نوبت ديدن دختر من ميشه بابت يكي دوروز بيشتر بودن من واقعا اضطراب ميگيرم تا نكنه دعوا بشه و اذيتم كنن وچندين ماهه فهميدم ايشون بدهي بسيار زيادي دارن و چندين حكم جلب دارن ك دنبالش هستن 

اينم ذكر كنم قرار ما اين بود بعد از مراسم كوچيك كه گرفتيم و محرميتمون تا دوهفته بعدش بريم و عقدمونو رسمي و محضري كنيم امامن سر باز كردم و تاالان كه يكسال گذشته واين اتفاقات نميخوام اين اتفاق بيوفته

ب معناي واقعي افسرده شدم نااميدم تنها عاملي ك من موندم اينكه ايشون ادعا دارن منو خيلي دوست دارن اما زياد هم نوسان رفتاري دارن مثلا تو يك هفته يكبار آرومه يكبار سريك مسئله كوچيك ميره توخودشو عصبي ميشه….بي انگيزه شدم و ترس دارم از زندگي مجردي آخه كارمم از دست دادم و بايد دوباره از صفر شروع كنم

اينم بگم همسر فعلي بنده دوتا بچه داره كه گفتن مادر بچه ها حداقل تا چندين سال ديگه بچه هارو نميده اما از روز اول ازدواجم هي حرف و حديث كه پسرشون كه ١٥سالشه قراره با مازندگي كنه و من واقعا موندم با دنياي الانم كه همه چيش عكس حرف هاي همسرم قبل ازدواج كه ميگفت شده.و الان هيچ حسي و رقبتي به ايشون ندارم

عذرخواهم بابت طولاني شدن متنم 

و پيشاپيش سپاسگزارم🙏


اطلاعات تکمیلی

سن 30 جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاوره خانواده

سلام و عرض ادب

همان طور که می دانید جدایی روندی پیچیده، پرتنش و طاقت فرسا است و ابعاد مختلفی از زندگی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. در مورد شما چون علت طلاق مسئله خیانت بوده و همچنین به خاطر نسبت فامیلی شما افراد زیادی درگیر مسائل خانوادگی شما شده اند، این روند خیلی دشوارتر شده است.

اینکه شما توانسته اید پس از جدایی خود یک زندگی باثبات داشته باشید و شغل مناسبی پیدا کنید، دستاورد مثبت مهمی است. 

در خصوص نامزدتان به نظر می رسد تصمیم شما تا حدود مبتنی بر اصرارها و پیگیری های ایشان بوده است. علت اینکه توصیه به مشاوره پیش از ازدواج می شود این است که بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات روانی شدید و‌جدی، قادرند موقتا نقش یک فرد سالم و‌به لحاظ روحی متعادل را بازی کنند. مشاور با تست ها و مصاحبه ای که انجام می دهد‌، می تواند مشکلات روانی را تشخیص دهد و به شما آگاهی لازم را قبل از تصمیم گیری بدهد.

اولین توصیه ام به شما این است که حتما در شرایط فعلی تان از کمک یه مشاور باتجربه استفاده کنید. من و بسیاری از همکاران دیگر خدمات مشاوره آنلاین هم داریم که در هر زمان و‌ مکانی در دسترس است.

توصیه دومم به شما این است که ابتدا تلاش کنید روحیه خودتان را به دست بیاورید و سپس یک تصمیم عاقلانه بگیرید. ما انسان ها در شرایط بحرانی منطقی فکر نمی کنیم و‌ در بسیاری از اوقات نمی توانیم تصمیم عاقلانه ای بگیریم.

اینکه تاکنون عقددائم نکرده اید به نظر من تصمیم معقولی بوده، چرا که تاکنون هیچ یک از صحبت های نامزد شما درست از آب درنیامده و با ازدواج با ایشان شما شدیدتر درگیر مشکلات ایشان می شوید. با اطلاعاتی که به من داده اید به نظرم می رسد خودتان این ازدواج را نه به لحاظ احساسی و‌ نه منطقی درست نمی دانید.

اگر نگرانی شما سختی های زندگی مجردی و کسب درآمد و ... است به یاد بیاورید که شما قبلا هم در چنین شرایط دشواری قرار گرفته اید و‌توانسته اید با موفقیت آن را پشت سر بگذارید. با اینکه پیدا کردن شغل سختی های خودش را دارد ولی در این زمینه قبلا هم تجربه و عملکرد مناسبی داشته اید. درست است که چون شغل قبلی تان را ندارید، کار راحتی نیست، ولی از تحمل شرایطی که با معیارهای شما هیچ تطبیقی ندارد آسان تر است. 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

حس پشيمونی از عقد

پاسخ سلام دوست گرامی با توضیحاتی که دادید رابطه رضایت بخشی داری امابه نظر میاد باورها و بایدهایی در مورد ازدواج داری که رابطه ات رو تحت شعاع قرار میده مثلا یکیش این هست که من باید حتما عاشق همسرم باشم و وق...

پشیمونی بعد از استفاده قرص سایتوتک

پاسخ در کسانی که میزوبروستول تجویز می شود باید قبل از مصرف تصمیم قطعی برای سقط گرفته باشند زیرا مصرف این دارو باعث نقایص جنینی می شود . با این حال چون تقریبا کل دارو را زود دور ریخته اید احتمال این که جن...

احساس پشیمونی در دوران نامزدی

پاسخ سلام عزیزم هرگز عجله نکنید به هم زدن یک رابطه عاطفی، چهره خوشایندی در پرونده زندگی شما و همسرتان ندارد. جدایی در دوران عقد، شما را انگشت نما می کند و حرف و حدیث ها ی اطرافیان و لطمات متعاقب آن، سالیان...

پشیمونم

پاسخ این زندگی فرو ریخته برای هردو بیهوده است.تا زمانی شما میتوانستید با قدرت عمل کنید که اشتباه ایشان را نکرده بودید.بنده در جایگاهی نیستم شما را قضاوت کنم انسان در شرایط یآس و ناتوانی غیر قابل پیش بینی ه...