ریحانه367

عضویت : 1393/02/03
زن
38 سال
درج نشده است
دارد زمان آمدنت دیر می‌شود،    دارد جوان منتظرت پیر می‌شود،   وقتی به نامه ی عملم خیره می شوی،    اشک از دو دیده ی تو سرازیر می‌شود،      کی این دل رمیده ی من هم زهیر وار،       در دام چشم های تو تسخیر می شود،    این کشتی شکسته ی طوفان معصیت،   با ذوق دست های توست که تعمیر می شود،     حس میکنم که پای دلم لحظه‌ی گناه،     با حلقه های زلف تو درگیر می شود،   در قطره های اشک قنوت شب شما ،    عکس ضریح گمشده تکثیر می شود،     تقصیر گریه های غریبانه ی شماست     دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود...