دو سال و نیم پیش خواهر شوهرم اینا ک باهم شریک بودیم کل پولمونو بالا کشیدن از اونموقع تا حالا همسرم بیکاره با دست خالی نمیتونه هیچ شغلی رو شروع کنه هر چی هم طلا داشتیم فروختیم دادیم ب قرض های مشترکشون
حالا چن ماهه طلاهایی ک بابام خریده بود و ماشینمونم فروختیم گذاشتیم بانک ک وام برداریم همسرم باهاش ماشین ۶تن بخره کارشو شروع کنه
منم ۵تومن پول جمع کرده بودم۱۰تومن هم وام خونگی داشتم دراومده بود میخاستم یه نیم ست کوچولو بگیرم تو مراسمای برادرشوهرم ک تازه ازدواج کرده حداقل گردنم خالی نباشه
اونم از شانسم تا وامم در بیاد طلا انقد گرون شد ماشین از اینور گرون شد دگ واقعا بریدم
دو ساعته هر چی حساب کتاب میکنم میبینم باهاش ی انگشتر هم نمیتونم بگیرم😭آخه این چ وضعشه😔😔😔
ن خونه داریم ن ماشین ن طلا ن شغلی ک درامد داشته باشه
دگ بغض گلوم خفه م میکنه