مامانم یه عروس هلندی داشت حدودا واسه ۳ ماه
امروز سر یه غفلت گربه اومد تو خونه و جلو چشمشون مهم تر جلو چشم برادرزاده ام تیکه پارش کرد
خیلی با نمک بود طفلی پسرم عاشقش بود
مامانم خیلی دلبسته شده بود بهش
به پسرم نگفتیم مرده گفتیم ردش کردیم کلی گریه کرد همینجوریشم
نمیتونم بخوابم همش گریه کردم از وقتی پسرم خوابیده