الان یاد خاطره روز اول مدرسه ام افتادم کلاس اول بودم ب شدن ریز میزه بودم من از واکسن وامپول خیلی میترسیدم الآنم میترسم مگه مرگ باشه بزارم برام بزنن خلاصه بابای عزیزم فهمید من مدرسه دوست دارم برا مدرسه رفتن هم باید اول واکسن میزدم هی ب من میگفت نمیزارم بری مدرسه ،مدرسه میخوای چیکار کنم گریه تا روز ثبت نام رسید واکسن هم زدم آخ هم نگفتم روز اول مدرسه هم مریض بودم شربت آموکسی سییلین می‌خوردم الآن می‌دونم اسمش چیه اون موقع ها بهش میگفتم پودر سفید 😂🤦♀️ خلاصه از ترس اینکه بابام نزاره برم مدرسه خودم تنهایی صبحونه نخورده رفتم مدرسه
🥺خیلی سمج بودما
