اگ تونستین بگین چجوری تونستین شوهرتون رو ببرید شهر خودتون؟!من ک هر راهی رفتم قهر صحبت دعوا محبت هرجی بگی انجام دادم اما شوهرم هیچ جوره حاضر نیس ازینجا بریم
نگید چرا روز اول فکرشو نکردی چون خونواده شلوغی داره گفتم لابد دورم هستن نمیزارن غریبی حس کنم اما متاسفانه خونسردن و سالی یبار ب هم ی زنگم نمیزنن تو دوران عقد ب این شدت نبود خونسردیشون اما الان اصلا انگار وجود ندارن
من
ولی هنو نرفتم سر خونه زندگیم :(
چه بهتر بشین خونت بابا چه بهتر که نیان ،هر یک ماه برو خونه بابات
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
من و شوهرم شهر غریب اومدیم خانواده هیچ کدوممون نبود الان دیگه حتی خواهر شوهر و برادر شوهرام هم اومدن اینجا الان این جارو بیشتر دوست دارم عادت کردیم
منم شهر غریبم.. البته من و شوهرم ساکن ی شهر بودیم الان با هم اومدیم اینجا ولی راضیم.. بنظرم اگ میدونی همسرت راضی نمیشه سعی کن وابستگیتو ب خانوادت کم کنی و خودتو با شرایط وفق بدی چون این مدلی فقط آرامشو از خودت میگیری.
اولا همش میرفتم خونه بابام شاید دوماه یه بار یه دوهفته بودم بر میگشتم بچه دار هم شدم میرفتم الان دیگه با وجود مدرسه عید و تابستون میرم
من کلا نه شهر شوهرمم نه شهر مادرم چون کار شوهرم جای دیگه ست تنها ام تو شهر غریب
به نظرم کنار بیا با این داستان واسه خودت تفریح درست کن یا با همسایه ها اشنا شو منم از خاتواده ام دورم با خانواده همسرم زیاد رفت و امد نداریم با اینکه دوتا کوچه فاصله داریم سرم به زندگی خودم گرمه
منم غربتم منو و شوهرم تک و تنها تو خوبه حداقل میدونی که فامیلی داری کنارت ولی ماچی،ولی بازم خداروشکر بشین زندگیتو بکن بابا زندگیتو با این فکرا خراب نکن
اشتباه كردي كه فكر كردي اگه از خانواده ات دور شي اونا تقريبا جاشون پر مي كنن
ولي الانم دعوا فائده اي نداره
به اين فكر كن شهر خودت برا همسرت كار هست؟ خونه داري؟
من شهر غریبم
اوایل مثل تو‌خیلی خودمو کوبیدم اینور اونور ک برم از اینجا
اماالان بعد ۷ ۸سال عادت کردم
الکی دعوا درست نکن
زندگی تو خراب نکن
از روز تول میخاستی نری‌شهر غریب حالا‌چ‌خانواده پرجمعیت داشته باشه چ نداشته باشه
