قرار بود بعد دو سال دیگ ی حرکتی کنه برا زندگیمون
قرار بود مامانشو راضی کنه زنگ بزنه ب مامانم حداقل
مامانش راضی نشد چون حسوده میدونه پسرش دوسم داره میترسه من ازش بگیرمش
بهم گفت دیوونم کردن خسته شدم زنگ نمیزنه
منم گفتم منو تنها بذار دیگ خسته شدم حالم بده دیگ از همه چی اف شد آخر شب گف شببخیر♥️
من جوابش ندادم
اونم از دیروز گاهی آنلاین میشه ببینه انلاینم یا ن
دوباره اف میشه
دلم براش تنگ شده
ولی باید دیگ جدی تر باشه حداقل مادرش با مامانم صحبت کنه همین
در همین حد هم راضیم تا سربازیش تموم شه
راسی ۲۴ سالمونه
ب نظرتون چیکا کنم