از وقتی ازدواج کردم خواهر همسرم رفتارش جلوی من خوبه ولی با رفتاراش میفهمم چشم دیدنمو نداره دلیلشم نمیدونم چیه مثلا
توی جمع خانوادگی و مهمونی همش دنبال یه ایراد از منه بعدش همونو سوژه میکنه فرداش رفتار شوهرم باهام عوض میشه اون با متلک طوری حرف میزنه انگار علامه دهره من چیزی حالیم نیست جوری رفتار میکنه منو زیر ذره بین میزاره طوری که دیگران متوجه بشن رفتار اونام باهام عوض میشه ..شوهرمو آخر شب هروقت تعطیل میشه میخواد برسونمش خونش در حالی که ی شهر اطراف ماست و ی وقتایی مثله روزای تعطیل تنهایی ناهار دعوتش میکنه خونش بعدش انتظار داره من ناراحت نشن البته به روی خودم نمیارم ولی واقعا روی مخمه...یا ی شب با شوهرم رفتن مهمونی خانوادگی خالش اینا در صورتی که بهم گفت کار واسش پیش اومده وقتی دروغشو فهمیدم گفتم همونجایی که بودی زنگ بزن بفهمم ولی این شوهرم به خواهرش زنگ زده شروع کرد به من فحش دادن .(فحشهای بد) واقعا کلافه شدم هر چی هم بگم ی جوری خواهرش اینو توی جنگش گرفته دیگه خسته کننده شده واسم ...یا مثلا وقتی خونش میریم جوری مثله عصبی ها شروع میکنه به تهیه تدارک و پذیرایی اگر بخوام کمکش کنم طوری رفتار میکنه وانمود کنه من کاری از دستم برنمیاد یا ی بار قرار شد از جمع خانوادگی با گوشی فیلم بگیره طوری فیلم گرفت من اصلا توی فیلم نباشم از هر زاویش که حتی شوهرم اونجا بهش ثابت شد ک خواهرش با من مشکل داره ..غیر مستقیم ازش سوال کرده مشکلت باهاش چیه گفته چون قشنگ حرف نمیزنه بیراه حرف میزنه ..نظر شما چیه؟